منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 10 / 11

 مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:
هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟...

دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده.
یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل.. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش.
شکارچی چتر رو می گیره به طرف پلنگ و نشونه می گیره و ….. بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتما' یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!
دکتر یه لبخند میزنه و میگه: دقیقا' منظور منم همین بود!


:: بازدید از این مطلب : 433
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 5 / 11

معاون وزیرعلوم: از پیگیری بورسیه‌ها کوتاه نمی‌آییم

«وزارت علوم از بررسی پرونده بورسیه‌های غیرقانونی کوتاه نیامده است» این موضع وزارت علوم در مقابل انتقادهایی است که این روزها تحت عنوان «مسیر بازگشت وزارت علوم در پرونده بورسیه‌های غیرقانونی» مطرح است. چند استعفا و تغییر چهره‌هایی که این روزها به ساختمان شیشه‌ای خیابان هرمزان شهرک غرب رفت و آمد دارند، تبدیل به حاشیه […]

«وزارت علوم از بررسی پرونده بورسیه‌های غیرقانونی کوتاه نیامده است» این موضع وزارت علوم در مقابل انتقادهایی است که این روزها تحت عنوان «مسیر بازگشت وزارت علوم در پرونده بورسیه‌های غیرقانونی» مطرح است. چند استعفا و تغییر چهره‌هایی که این روزها به ساختمان شیشه‌ای خیابان هرمزان شهرک غرب رفت و آمد دارند، تبدیل به حاشیه تازه وزارت علوم شده است.

 

به گزارش اعتماد، وزیر فعلی این وزارتخانه هفتمین فردی است که در ظرف یک سال و نیم گذشته در کسوت وزیر یا سرپرست به این وزارتخانه پا گذاشته است. محمد فرهادی حدود دوماه پیش رای اعتماد مجلس را گرفت و از ساختمان صلح به ساختمان شیشه‌ای شهرک غرب رفت. حاشیه‌ها اما از همان زمان معرفی فرهادی به مجلس شروع شد. همان روزهایی که مخالفت‌های تکراری بهارستان‌نشین‌ها با گزینه‌های دولت، تبدیل به ١٩٧ رای موافق شد. صحبت از تعامل بود؛ تعاملی بین نماینده‌های همیشه مخالف مجلس و گزینه جدید دولت برای وزارت علوم. فرهادی وزیر شد و حاشیه‌ها به پرونده بورسیه‌های غیرقانونی وزارت کشیده شد.

 

کمیته تجدید نظر در احکام بورسیه‌ها تشکیل شد و اعضای جدید به کمیته قبلی اضافه و چهره‌های جدید پیشنهاد شد؛ کمیته‌ای که نزدیک شدن ترکیب آن به ترکیب کمیسیون آموزش مجلس بازهم حاشیه‌ها را دامن می‌زد. موضع عقب‌نشینی و بازگشت وزارت علوم از بررسی پرونده بورسیه‌ها پررنگ‌تر شد؛ موضعی که اگرچه وزیر علوم تاکنون اظهارنظری در مورد آن نکرده اما معاون پارلمانی وزارتخانه که از سوی وزیر حکم عضویت در کمیته تجدیدنظر بورسیه‌ها را دارد، آن را رد می‌کند و در مورد آخرین وضعیت پرونده بورسیه‌ها در کمیته تجدیدنظر و اعضای جدید توضیح می‌دهد؛ سعدالله نصیری قیداری در گفت‌وگو با «اعتماد» تاکید دارد هیچ «کوتاه آمدنی» از سوی وزارت علوم در بحث بورسیه‌ها مطرح نیست و تنها کمیته تجدید نظر در رایزنی با نهادهای نظارتی به دنبال ارفاق در وضعیت گروه‌هایی از بورسیه‌های غیرقانونی است که مشکل اشتغال همزمان با تحصیل دارند. بنا به گفته معاون پارلمانی وزارت علوم این ارفاق در مورد گروهی از بورسیه‌های غیرقانونی که مغایرت معدل و مشکل شرط سنی داشتند، مطرح نیست.

 

نصیری در زمان سرپرستی محمدعلی نجفی نیز به‌عنوان ناظر وزارت علوم و سخنگو در کمیته تشخیص مصادیق بورسیه‌ها حضور داشت. در ادامه گفت‌وگوی اعتماد را با این مقام مسوول وزارت علوم می‌خوانید.

 

پرونده بورسیه‌ها در زمان دکتر نجفی با اعلام احکام متخلفان بسته شد، بررسی مجدد این پرونده‌ها با اعضای جدید در کمیته تجدید نظر احکام بورسیه‌ها به معنی کوتاه آمدن وزارت علوم در بررسی وضعیت   بورسیه‌ها   نیست؟

 

ما در بحث بورسیه‌ها نه از آن طرف می‌خواهیم بیفتیم و نه از این طرف. ممکن است برخی بگویند وزارت علوم دارد سیاسی‌کاری و در حق دانشجو اجحاف می‌کند. این حرف درست نیست. عده‌ای هم ممکن است بگویند این وزارتخانه دارد کوتاه می‌آید و افراد بی‌سواد را می‌خواهد وارد‌ دانشگاه کند این هم درست نیست. ما براساس قوانین و براساس اخلاق و حق داریم بررسی می‌کنیم. همه‌چیز هم روشن است. ما حاضریم همه تصمیمات گرفته شده را به هر مرجع ذی‌صلاحی گزارش دهیم. تجدیدنظر هم به همین دلیل است که اگر تصمیم خطایی به احتمال کم هم صورت گرفته باشد بتوانیم آن را جبران کنیم. اینکه تعدادی ممکن است در تجدیدنظر رای‌شان متفاوت شود در همه محاکم قضایی قابل انتظار است. درصدی از آرا در محکمه تجدیدنظر تغییر می‌کند. ما نباید صرفا به این دلیل که کمیته تجدیدنظری تشکیل شده است که در زمان دکتر نجفی هم قول آن را داده بودیم این برداشت شود که آمار بورسیه‌ها دارد آب می‌رود.

 

تغییر در ترکیب اعضای کمیته بورسیه‌هاست که سوال برانگیز است. در کمیته جدید شاهد حضور پررنگ اعضای کمیسیون آموزش مجلس هستیم؟ این اعضا سابقه مخالفت با پیگیری پرونده بورسیه‌ها را دارند. پررنگ‌ترین دلیل استیضاح آقای فرجی‌دانا وزیر علوم سابق هم جدیت در پیگیری پرونده بورسیه‌ها بود.

 

از کمیته تشخیص‌ مصادیق قبلی کسی حذف نشده است. سه نفر به این کمیته اضافه شده است که یکی از آنها از کمیسیون آموزش و تحقیقات است و سابقه مخالفت با پیگیری پرونده بورسیه‌ها را نداشته است. مهم این است که در ضوابط رسیدگی تغییری صورت نگرفته است. من این را جهت تنویر افکار عمومی عرض می‌کنم، چون ضوابطی که بر اساس آن رسیدگی می‌شود همچنان همان ضوابط است، معیارهای تصمیم‌گیری همان معیارهاست. منتها از همان ابتدا و قبل از اینکه آقای فرهادی وزیر شود عنوان شده بود که آرایی که شورای مرکزی بورس اعلام می‌کند، قابل اعتراض و قابل تجدید نظر است و اگر دانشجویی احساس ‌کند حقش ضایع شده، می‌تواند اعتراض کند. این کمیته‌ هم برای این اعتراضات تشکیل شده تا اگر احیانا خطایی صورت گرفته بازبینی شود. اینکه در رسانه‌ها گفته می‌شود مسیر بازگشت وزارت علوم در مورد بورسیه‌ها، این طور نیست. در گذشته هم براساس ضوابط کار شده در آینده و الان هم براساس همان ضوابط کار می‌شود. تلاش بر این است که در چارچوب قوانین و ضوابط معین تصمیم‌ها گرفته شود و افراد در کمیته تجدیدنظر هر چه سریع‌تر تعیین تکلیف شوند.

 

کمیته تشخیص مصادیق که با حکم دکتر نجفی قبلا تشکیل شده بود پنج نفر عضو داشت. من هم به عنوان ناظر از سوی وزارت علوم و سخنگوی کمیته بودم اما رسما در این کمیته عضو نبودم. این کمیته براساس ضوابطی که شورای مرکزی بورس تعیین کرده بود قانونا اختیار داشت و با تنفیذ وزیر که این ضوابط را تایید کرده بود این کمیته تشخیص مصادیق را انجام می‌داد. یعنی نظر این کمیته بعد از تصویب شورای مرکزی بورس به لحاظ حقوقی نافذ بود. این کمیته فقط مصادیق را با ضوابطی که قانونا شورای مرکزی بورس تعریف کرده بود و به تایید وزیر هم رسیده بود، تطبیق می‌داد. بعد از اینکه این مصادیق نهایی و به شورای مرکزی بورس گزارش شد، شورای مرکزی بورس بعد از بررسی مواردی که کمیته تعیین مصادیق ارایه کرده بود، جمع‌بندی نهایی را کرد. نهایتا بعد از این جمع‌بندی تایید شد به تنفیذ سرپرست وقت رسید و نهایتا به دانشگاه‌ها برای اجرا ابلاغ شد.

 

اگر ضوابط تغییری نکرده در کمیته تجدیدنظر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

 

ضوابط تعیین شده قابل تفسیر نیستند و کاملا مشخصند. سه تا ضابطه کمیته تشخیص مصادیق قبلی داشت که با آن کار می‌کرد. یکی وضعیت معدل بود. معدل قابل تفسیر نیست کاملا مشخص است. اینکه در فراخوان اعلام شده معدل کارشناسی و کارشناسی ارشد متقاضی نباید به ترتیب کمتر از ١۴ و ١۶ باشد قابل تقسیر متفاوت نیست. دیگری بحث سن است. سومی هم اشتغال همزمان با تحصیل بود. دو تا از این سه ضابطه کاملا روشن است. وقتی در فراخوان‌‌ها آمده است که سن متقاضی باید مثلا ٣٢ سال باشد یا در مورد ایثارگران و آزادگان ٣۵ سال و در مواردی تا سقف ٣٩ سال آمده است، دیگر قابل تردید نیست. هر کمیته و هر فردی که بیاید از این موارد نمی‌تواند عدول کند. راجع به اشتغال همزمان با تحصیل قانون داریم. ماده۶٠ و ۶١ قانون مدیریت خدمات کشوری حکم می‌کند دانشجوی در حال تحصیل تمام وقت باید تحصیل کند و نمی‎تواند همزمان شاغل باشد. منتها در کمیته تجدیدنظر فعلی از آنجایی که ما یک نگاه همراه با اغماض و ارفاق داریم دارد بررسی می‌شود که این اشتغال را به چه نحوی ببینیم. در مورد یکسری از این افراد بحث اشتغال مطرح است که ممکن است در آن تجدید نظر شود چون تعریف مشخصی از اشتغال در این زمینه وجود ندارد. ما در این میان افرادی داریم که تمام وقت شغل دولتی و رسمی دارند تکلیف این افراد روشن است. افرادی داریم که چند ساعت در هفته قرارداد کار داشتند یا در بخش‌های غیر دولتی به صورت نیمه وقت مشغول بودند. مثلا در موادی طرف چند ساعت حق‌التدریس در یک دانشگاهی داشته یا چند ساعت قرارداد مشاوره داشته و… تلاش ما این است این موارد را بتوانیم به نحوی مساعدت کنیم. تجدیدنظر از این منظر است.

 

اینکه یک نفر سه ساعت در هفته به صورت حق‌التدریس در یک‌جا درس می‌دهد، یا یک نفر که یک و نیم روز در ماه برایش بیمه رد شده به این دلیل که مشاور یک مدیری بوده، یا نه یا یک نفری در یک بخش غیردولتی یک قرارداد پژوهشی بسته و کار تحقیقاتی در راستای رشته تحصیلی کرده را شاغل محسوب کنیم در حال بررسی است. در کمیته تجدید نظر داریم این موارد را بحث می‌کنیم. این مواردی است که دیوان محاسبات و نهادهای نظارتی هم ایراد گرفتند. ما داریم با این نهادهای نظارتی مذاکره می‌کنیم که بتوانیم در مورد بخشی از این افراد که براساس آیین‌نامه‌ها و قوانین نباید اشتغال داشته باشند اما اشتغال‌شان زیاد به تحصیل‌شان لطمه نمی‌زند مساعدت‌هایی بکنیم. اما در مورد سن و معدل تکلیف روشن است. در خصوص اینکه فردی معدلش زیر ١۴ در کارشناسی بوده یا زیر ١۶ در ارشد بوده است یا در مورد کبر سنش اینها را ما به هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آییم. کاملا هم روشن است. انتظاری هم نباشد که این افرادی که این مشکلات را داشتند کوچک‌ترین تغییری در نتیجه رای‌شان پیش آید.

 

این نگاه همراه با اغماض و ارفاقی که شما مطرح کردید چرا الان و بعد از رای اعتماد مجلس به آقای فرهادی که به گزینه‌های قبلی دولت رای منفی داده بود، مطرح شده؟ فشار خاصی در این زمینه روی وزارت علوم نیست؟

 

این سوال، سوال خوبی است. در همان زمان اعلام احکام بورسیه‌ها هم اغماض بود. الان هم همان دیدگاه است. از نظر قوانین تمام این دانشجویانی که بورس شدند چه بورس داخل چه خارج چه مربیان و چه ایثارگران وزارتخانه و دانشگاه‌ها ایرادهایی به آن وارد بود. چون اینها آزمون ندادند، آزمونی که مصوب قانون سال ۶۴ مجلس است. اما از همان ابتدا مقرر شد خیلی وارد ماهیت قوانین نشویم و گفتیم براساس همان تعهداتی که دولت قبل فراخوان داده و براساس ضوابطی که شورای مرکزی بورس تعیین کرده است، موضوع را بررسی کنیم. در مورد اینکه شورای مرکزی بورس خلاف قانون انجام داده است ورود پیدا نکردیم. ما فراخوان‌های سال‌های مختلف و شرایط اختصاصی و عمومی که در آن فراخوان آمده است را در نظر گرفتیم و هر نوع انحراف از این فراخوان را به عنوان تخلف نگاه کردیم و متناسب با سطح تخلف هم در واقع حکم صادر شد. این خودش یک اغماض است. در واقع به اینکه تصمیمات و فراخوان شورای مرکزی بورس در آن زمان منطبق بر قوانین بوده است یا نه وارد نشدیم. از طرفی نهادهای نظارتی خیلی قبل از ما وارد شده بودند وگفته بودند این بورسیه‌ها ایراد دارد. ما با این نهادها وارد مذاکرده شدیم تا بتوانیم نظر آنها را در مورد اغماضی که می‌خواهیم صورت گیرد، جلب کنیم و در مواردی هم این کار را انجام دادیم. الان هم همان نگاه است. من تاکید می‌کنم هیچ چیز از لحاظ معیار عوض نشده است. همان نگاهی که نخستین کمیته داشت، کمیته تجدیدنظر هم دارد. فقط در مورد اشتغال است که در مواردی ما با نهادهای نظارتی وارد مذاکره شدیم.

 

ترکیب  فعلی  کمیته  به  چه  شکل است؟

 

اعضای قبلی کمیته همان پنج نفر هستند، آقای کنزی، غلامی، میرسالاری، دواتگری و پورمختار. این افراد با صفت حقیقی‌شان در این کمیته عضویت دارند. اگر به عنوان نماینده مجلس حکم برای این افراد می‌خورد این حکم نوعی دخالت قوا در قوا می‌شد. البته مجلس حق نظارت دارد هر زمان هم از عملکرد وزارت علوم و این کمیته و شورای مرکزی بورس تحقیق و تفحص یا سوال کند ما آمادگی پاسخ داریم اما این افراد صرفا به عنوان افراد حقیقی که سابقه حقوقی خوبی داشتند، با حکم وزیر در این کمیته عضو شدند. بعد از اینکه کمیته تجدیدنظر قرار شد تشکیل شود سه نفر هم به این کمیته اضافه شدند. دکتر تقی‌خانی، استاد دانشگاه و دکتر احمدی‌لاشکی که ایشان هم، استاد دانشگاه، نماینده مجلس و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات و ناظر مجلس در شورای عتف هستند که مورد اعتماد کمیسیون آموزش تحقیقات و مجلس نیز هست. با همه اینها بازهم دکتر احمدی به عنوان نماینده در اینجا عضو نشده است. همچنین بنده که در کمیته قبل به عنوان ناظر بودم و در این کمیته عضو هستم. این کار بیش از یک ماه پیش انجام شد. یعنی قبل از اینکه کمیسیون آموزش و تحقیقات افرادی را معرفی کند این افراد حکم خوردند و کمیته هم تشکیل شد.

 

این ترکیب در زمان آقای فرهادی صورت گرفت؟

 

بله در همان ابتدایی که ایشان آمدند تصمیم‌گیری   شد.

 

سه نفر جدید پیشنهاد کمیسیون آموزش نبودند؟

 

خیر. هر سه نفر را وزیر معرفی کرد.

 

کمیسیون آموزش پیشنهاد عضو در این کمیته را نداشت؟

 

بعد از تشکیل این کمیته از طرف کمیسیون سه نفر معرفی شدند؛ آقایان صابری، زارعی و نبویان. این کمیته الان هشت نفر عضو دارد اگر بنا باشد سه نفر دیگر به این کمیته اضافه شوند، کمیته تجدید نظر ١١ نفر عضو خواهد داشت. البته اختیار با وزیر است. ما نامه رییس کمیسیون آموزش در مورد معرفی اعضای جدید را تقدیم وزیر کردیم.

 

نظر وزیر در مورد اعضای جدید چیست؟

 

وزیر صلاح بداند حکم می‌زند. هنوز تصمیم نگرفته‌اند.

 

به نظر شما در صورت موافقت وزیر با عضویت افراد جدید در کمیته تجدید نظر بورسیه‌ها، حضور اعضای کمیسیون آموزش در این کمیته غیرعادی نیست؟

 

تعداد اعضای کمیته قبلی پنج نفر بود با این حال هماهنگی برای تعیین وقت یکی از مشکلات بود و بررسی پرونده‌ها با وجود کار در ایام تعطیل و غیرتعطیل به اندازه کافی طولانی شد. اگر بنا باشد تعداد افراد این کمیته به ١١ نفر برسد. قطعا روند تشکیل جلسات و تصمیم‌گیری خیلی کند خواهد شد. جامعه انتظار دارد تکلیف این دانشجویان هرچه سریع‌تر مشخص شود. تعداد زیاد این کمیته که شش نماینده مجلس هم در آن حضور داشته باشند با توجه به اینکه مجلس هم در ایام بررسی بودجه است، موجب معطلی خواهد شد.

 

در زمان رای اعتماد به آقای فرهادی با توجه به سابقه مخالفت‌های پیشین نمایندگان و اعضای کمیسیون آموزش با چهار گزینه قبلی دولت و استیضاح آقای فرجی‌دانا که بخش عمده‌ای از آن به دلیل پیگیری پرونده بورسیه‌ها بود، این شایبه مطرح شد که یکسری تعاملات و توافقات بین نمایندگان و آقای فرهادی صورت گرفته است. حضور پررنگ‌ اعضای این کمیسیون در وزارت علوم و در کمیته تجدید نظر بورسیه‌ها تایید‌کننده شائبه‌های زمان رای اعتماد به آقای فرهادی  نیست؟

 

این افرادی که می‌فرمایید نماینده مجلس و رییس کمیسیون آموزش هستند بدیهی است که وزارت علوم با مجلس تعامل دارد. آقای فرهادی هم در روز اول معرفی و حضورش در کمیسیون قول تعامل با مجلس را دادند. همه نمایندگان از هر سلیقه و فکری می‌توانند به وزارت علوم بیایند. فقط این دو نفر که شما گفتید نیستند که به وزارت علوم رفت و آمد دارند. در این مدت شاید ۴٠-٣۵ نفر از نمایندگان وقت گرفتند و آمدند و با وزیر و معاونان ملاقات داشتند. وزیر هم به کمیسیون دعوت شود ما می‌رویم به سوالات پاسخ می‌دهیم. این تعامل کار صحیح و درستی است. ولی ممکن است جای نگرانی اینجا باشد که خدای ناکرده در این دیدارها تصمیمات خلاف مصالح کشور اخذ شود یا احیانا درخواست‌های غیر منطقی و اینگونه موارد مطرح شود که به این صورت  نیست.

فرض کنید بنا بوده تفاهمنامه‌ای با یک دستگاه و نهادی امضا شود اگر نماینده‌ای در آن نهاد و دستگاه مسوولیت دارد و می‌آید این تفاهمنامه را امضا می‌کند. یا فرض کنید رییس کمیسیون آموزش مجلس که کمیسیون تخصصی از نظر وزارت علوم است و ما باید بیشترین ارتباط را با این کمیسیون داشته باشیم، ممکن است وقت بگیرد و بیاید با وزیر صحبت کند. مرسوم است که وقتی چند بار وزیر می‌رود کمیسیون، یک بار هم اعضای کمیسیون و هیات رییسه کمیسیون به وزارتخانه بیایند. معنی تعامل همین است. اینکه ما همدیگر را ببینیم با هم صحبت و همفکری کنیم کار مثبتی است اما اگر خدای نکرده در جریان این تعامل یک اتفاق خلاف قانون و مصالح کشور اتفاق بیفتد آن جای سوال است که اگر مورد خاصی باشد ما آماده پاسخگویی هستیم.

 

تعامل پذیرفته است. اما حضور و رفت و آمد این افراد پیش از این محدود بوده است. همین اعضا در استیضاح فرجی‌دانا و رای عدم اعتماد به گزینه‌های قبلی پررنگ نقش داشتند. از طرفی اعضای این کمیسیون چندان مشتاق افشای پرونده بورسیه‌ها نبودند. در حال حاضر موضوعی که این تعامل را سوال‌برانگیز و معنادار کرده سابقه و پیشینه این افراد در پرونده بورسیه‌ها و در مورد گزینه‌های قبلی وزارت علوم است.

 

سلیقه افراد از لحاظ سیاسی و اجرایی یکی نیست. سلیقه دکتر فرجی‌دانا دلیلی ندارد همان سلیقه دکتر فرهادی باشد. یا سلیقه دکتر فرهادی حتما سلیقه دکتر نجفی نیست. این افراد مخصوصا دکتر نجفی و دکتر فرهادی در گذشته مسوولیت‌های ملی داشتند، تعاملاتی با این افراد داشتند. این افرادی که شما اسم می‌برید خودشان قبلا وزیر بودند، رییس مجلس بودند. تعاملاتی بین آنها بوده و این تعاملات ممکن است امروز هم باعث شود این افراد همدیگر را ببینند و با هم مشورت کنند. این نگاه نباید به این صورت باشد. خب مهم این است که در این ملاقات‌‎ها و در این دیدارها چه تصمیمی گرفته می‌شود مثلا تفاهمنامه‌ای را آقای حدادعادل در وزارتخانه حضور پیدا کردند با دکتر فرهادی امضا کردند. این تفاهمنامه برای کشور نتایج مفیدی خواهد داشت. ممکن است افراد سلیقه‌های مختلفی داشته باشند و به همین دلیل هم نتوانند با هم تعامل داشته باشند. دکتر فرهادی در هر صورت با دکتر نجفی و دکتر فرجی‌دانا متفاوت است. دکتر فرهادی از نظر این افراد، فردی است که می‌تواند مسائلش را مطرح کند.

 

اشاره کردید کمیته تجدید نظر به دلیل اعتراضات تشکیل شد، آماری از اعتراضات دارید؟

 

چیزی حدود ۶٠٠ نفر اعتراض داشتیم.

 

‌ از چند پرونده؟

 

از مجموعه پرونده‌هایی که بررسی شده است یک ٨۴٠ نفر حکم داده شد که ۵٠٨ نفر از اینها فاقد شرایط سن و معدل بودند. در نتیجه حکمی که برای اینها صادر شده است بند ب است که لغو بورس، پرداخت خسارت و تحصیل با هزینه شخصی بود. ٣۶ نفر از اینها اخراج شدند یعنی ارتباط تحصیلی‌شان با دانشگاه قطع شد. اینها افرادی بودند که مغایرت تاثیرگذار معدل داشتند. مثلا معدل کسی فرض کنید ۴۵ /١٠ بوده و اعلام کرده ۴۵ /١۴ یا ٧۵ /١٢بوده گفته ٧۵ /١۶. این موارد تاثیرگذار بوده است. کسی که معدلش زیر ١۴ بوده و مغایر آن را اعلام کرده و در پذیرش‌ او تاثیرگذار بوده است، کلا بورسش را قطع کردیم.

 

٢٧٠ نفر از این افراد شاغل بودند. البته ۵٠٠ نفر شاغل بودند که٢٣٠ نفر از آنها در همان گروه ٨۴٠ نفر هستند. ٢٧٠ نفر تنها به این دلیل که شاغل بودند شامل بند ب شدند و ٢۶ نفر هم به دلایل مختلف یا شروع به تحصیل نکردند یا انصراف دادند و…. جمع اینها می‌شود ٨۴٠ نفر. از این مجموع حدود ۶٠٠ نفر اعتراض کردند. وزارت علوم قبل از اینکه دکتر فرهادی وزیر شود اعلام کرده بود این آرا قابل اعتراض است و اگر افراد اعتراضی دارند اعتراض‌شان را بیان کنند. برخی از این اعتراضات به مدیرکل بورس منتقل می‌شد بخشی از اعتراضات به من می‌رسید.

 

‌پیش‌بینی‌تان تجدید نظر در حکم چه تعداد  است؟

 

احتمال تغییر در حکم افرادی که به دلیل معدل یا کبر سن حکم گرفتند، ناچیز است. اگر تغییری در آرا صورت گیرد به دلیل بحث اشتغال است که در واقع باید به یک تعریف مشخصی از اشتغال برسیم و ببینیم چه کسانی را شامل ماده ۶٠ و ۶١ قانون مدیریت خدمات کشوری کنیم.

 

‌ خسارت مالی هم قرار است گرفته شود. گفته شده در مورد این گروه هم قرار است با اغماض برخورد شود؟

 

افرادی که به دلیل کبر سن و معدل شامل بند ب شدند، ادامه تحصیل‌شان با هزینه شخصی خواهد بود و تاکنون هم چه مقرری گرفته باشند و هرچه شهریه به دانشگاه مربوطه داده شده باشد باید به دولت برگردانند.

 

در قبال بورس سه امتیاز به دانشجو داده می‌شود. یکی تحصیل است. به دانشجو اجازه داده می‌شود در فلان دانشگاه تحصیل کند. دومین مورد هزینه تحصیل است که از خزانه دولت و از بیت‌المال به آنها پرداخت می‌شود. چه مقرری ماهانه بعد از صدور حکم بورس و چه شهریه که تاکنون به دانشگاه‌ها پرداخت شده است. حتی در مواردی که حکم بورس زده نشده است شهریه به دانشگاه پرداخت شده است. سومین امتیاز استخدام به عنوان هیات علمی است که بعد از فارغ‌التحصیلی صورت می‌گیرد. وقتی کسی شامل بند ب می‌شود امتیاز اول از او گرفته نمی‌شود که بتواند تحصیلش را ادامه دهد ولی دیوان محاسبات و سایر نهادهای نظارتی اجازه نمی‌دهند ما به فردی که صلاحیت پرداخت این هزینه‎ها را ندارد پول پرداخت کنیم و اگر پرداختی به هر گونه‌ای صورت گرفته باید به دولت برگردد. افرادی که دارای معدل مناسب نیستند هم در آینده نمی‌توانند به عنوان اعضای هیات علمی از عهده وظایف یک استاد دانشگاه برآیند. این امتیاز هم از افرادی که این صلاحیت را نداشتند گرفته شده است.

 

تعدادی از نمایندگان مجلس و مسوولان پیشین وزارت علوم خواستار بررسی پرونده بورسیه‌ها از سال ۶٨ به بعد هستند، امکان‌پذیر است؟

 

از نظر ما هیچ اشکالی ندارد. اتفاقا ما به این خواست مجلس احترام می‌گذاریم. خیلی هم استقبال می‌کنیم. این استقبال هم در عمل نشان داده شده است. یعنی لیست کلیه دانشجویانی که از سال ۶٨ به بعد بورس آنها تبدیل به داخل شده است استخراج شده است. در مورد آنهایی که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند به این دلیل که سیستم در آن زمان آن آنلاین نبوده، زمانبر است. کار دارد انجام می‌شود و به محض اینکه آمار کامل شود نتایج را در اختیار هر نهادی که قانونا بتوانیم قرار می‌دهیم.

 

نتیجه کمیته تجدید نظر کی قرار است اعلام شود؟

 

سعی می‌شود هر چه سریع‌‌تر این موارد بررسی و رسیدگی شود. این سریع بررسی کردن به معنای عدم دقت نیست. در گذشته هم ایام تعطیل و پنجشنبه‌ها و گهگاه جمعه، عید قربان و غدیر تمام وقت این پرونده‌ها را بررسی کردیم. در این کمیته چون تعداد اعضای عضو کمیته زیاد شده و از پنج نفر به هشت نفر رسیده است، زمان مشترک پیدا کردن سخت شده است. همه اعضای کمیته به نحوی درگیر کارهای مختلف هستند. رسیدگی باید در حدی باشد که هم قوانین رعایت شود و هم حق تعریف شده افراد لطمه نخورد. فضا در بیرون گاها به گونه‌ای است که می‌گویند در حق این دانشجویان اجحاف می‌شود. این به این دلیل است که برخی رسانه‌ها یا نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند واقعیت‌ها را به مردم منتقل کنند. من معتقدم آنچه اتفاق افتاده اگر به نماینده‌های محترم و به افکار عمومی و حتی به دانشجویان ذی‌نفع به درستی انتقال داده شود قانع می‌شوند که این حرکت یک حرکت سالمی است و اصلا تحت تاثیر مسائل سیاسی و گروهی نیست. ضوابط و چارچوب‌های مشخصی تعریف شده است که براساس آن جلو می‌رویم.

 

در حکم مربیانی که بورس شدند هم قرار است تجدید نظری صورت گیرد؟

 

در مورد مربیان قبل از سال ٨٩ طبق آیین‌نامه مربیانی می‌توانند به تحصیل در مقطع دکترا ادامه دهند که ۶٠درصد امتیاز آیین‌نامه ارتقا را از استادیاری به دانشیاری بیاورند، سه سال سابقه کار داشته باشند، رسمی آزمایشی یا رسمی قطعی باشند شرط سنی هم داشتند. بعد از سال ٨٩ این آیین‌نامه تغییر کرد. سه سال شده یک سال و پیمانی و سربازی هم اضافه شد و فقط شرط سنی باقی ماند. حتی شرط علمی و ۶٠ درصد ارتقا هم حذف شده است. اگر قرار بود ما امروز این تصمیم را بگیریم چنین تصمیمی نمی‌گرفتیم چون الان ما تعداد کثیری دکترای فارغ التحصیل داریم که هر دانشگاهی می‌تواند آنها را استخدام کند، چه لزومی دارد یک مربی سرباز یا پیمانی یک سال کار کرده را مامور کنیم دکترا تحصیل کند، بورسش کنیم، پنج سال هزینه کنیم که پنج سال بعد عضو هیات علمی شود. بحث جایابی هم یکی از مشکلات است. ما یک بار اعلام کردیم اگر تا شهریور افراد جایابی بیاورند حکم بورس زده شود. چون ما نمی‌توانیم قبل از جایابی فرد و تایید صلاحیت عمومی توسط مراجع ذی‌صلاح حکم بورس بزنیم. قانونا ایراد دارد. تاکنون هم که این شهریه‌ها پرداخت شده درست نبوده است. فرد زمانی که تحصیلش را شروع می‌کند باید جایابی و صلاحیت علمی‌اش تایید شود و حکم بورسش صادر شود. خب اینها به این صورت انجام نشده است. ما نمی‌توانیم این احکام را قبل از جایابی بزنیم. من تاکید کنم بیشترین حکم جایابی اتفاقا در همین دوره مسوولان جدید صادر شده است. خیلی از این افراد در گذشته حکم بورس نداشتند. ما در ابتدا برای جایابی تا شهریور وقت دادیم بعد تا ١۵ بهمن تمدید کردیم. با نظر دکتر فرهادی تا ١۵ اسفند هم تمدید شد که تا آن زمان هر کس بتواند از دانشگاه جایابی بیاورد حکم بورسش زده شود. این کار وظیفه خود دانشجو است. وزیر و مسوولان وزارتخانه نمی‌توانند به یک دانشگاه تحکم کنند شما اینها را بپذیرید. ولی خب ما به این دلیل که کار این جوان‌ها حتی‌المقدور راه بیفتد به دانشگاه‌ها توصیه کردیم اینها را در دادن جایابی در اولویت قرار دهند. حتی گفتیم اگر شما اینها را نپذیرید و فرد مشابهی را بپذیرید قبول نیست. ولی این قسمت در اختیار دانشجو و دانشگاه‌هاست و وزارت علوم حق دخالت ندارد. علاقه‌مند هم هستیم حتی‌الامکان این کار در روال قانونی‌اش صورت گیرد. اینکه برخی نتوانند تا آن موقع جایابی بیاورند وزارت علوم مقصر نیست. دانشجویان باید خودشان اقدام کنند و جایابی بیاورند.

 

روند فعلی بورس از سوی وزارت علوم چگونه   است؟

 

بورس برای رتبه اول‌هاست. ما در هر سال١٠٠-٨٠ نفر به خارج از کشور بورس می‌کنیم. حدود ١٧٠ دانشگاه داریم، به هر دانشگاه یک نفر هم نمی‌رسد. دانشگاهی چند ده رشته، دانشکده‌ و گروه دارد، به هر دانشگاه در تمام رشته‌ها و گروه‌ها و دانشکده‌ها یک نفر هم نمی‌رسد. مثلا رتبه اول دانشکده فنی دانشگاه تهران یک بورس می‌گیرد. اینکه ما بیاییم به معدل‌های زیر ١۴ و ١۶ بورس دهیم این به نظر ما عدالت آموزشی نیست. این حق افرادی است که در کنار صلاحیت عمومی صلاحیت بارز علمی دارند. دولت به این افراد بورس می‌دهد برای آنها هزینه می‌کند که خارج یا داخل کشور تحصیل و به مملکت‌شان خدمت کنند. به هر حال یک استاد پای تخته باید یک چهره علمی داشته باشد. حتی افراد متدین اگر نتوانند وظیفه علمی‌شان را در قبال دانشجو انجام دهند دانشجو از آنها تاثیر مثبت نمی‌پذیرد. باید این خصلت دانش و تعهد و تدین را با هم داشته باشند.

 

امسال چند نفر را بورس کردید؟

 

امسال از طریق آزمون حدود ١١۶ نفر تشخیص داده شد که می‌توانند بروند در خارج از کشور تحصیل کنند متوسط معدل کارشناسی و کارشناسی ارشد اینها بترتیب حدود ۵/١۶ و ۵/١٧ است که عمدتا از دانشگاه‌های برتر کشور هستند، در حالی که در آن زمان کف معدل را گذاشتند ١۴ و ١۶. این از عدالت به دور است. حرف حساب این است که اگر یک مدیری آمده براساس قانون و حق کار می‌کند انتظار میرود مجلس و ذی‌نفعان کمک کنند، که ان‌شاء‌ الله می‌کنند. هدف این است که این نظام حفظ شود. هدف این نیست که یک فرد خاص منتفع شود. منافع افراد در چارچوب منافع نظام تعریف می‌شود و نه برعکس.

 

‌برخی مطالب از سوی مسوولان قبلی در مورد بورسیه‌ها و بررسی آنها در دولت یازدهم عنوان شده. مثلا اینکه رسانه‌یی کردن این موضوع با غرض‌ورزی همراه بوده است. تعدادی از آمارها هم رد شده است. موضع وزارت علوم در این زمینه چیست؟

 

من لیست تمام این موارد را درآوردم. برای تمام اینها ما پاسخ داریم. ما نمی‌خواهیم در جامعه مساله‌سازی کنیم. می‌خواهیم در یک فضای آرام و منطقی انجام وظیفه کنیم. ١۴ مورد توسط یکی از این مسوولان، ٧ مورد توسط دیگری و ۶ مورد هم توسط یک مسوول دیگر عنوان شده است که ما برای همه اینها پاسخ داریم، اما چون نمی‌خواهیم وارد فضای چالشی و جدل شویم، تاکید بر این است در فضای آرام کار قانونی‎‌مان را انجام دهیم. لذا اگر به مواردی ما پاسخ نمی‌دهیم یا در مقام جدل برنمی‌آییم به این معنا نیست که برای اینها پاسخ نداریم. کاملا مطالب روشن است. می‎‌خواهیم کار انجام شود و هر چه سریع‌تر تکلیف این افراد روشن شود. یک نکته را من تاکید کنم اتفاقی که در گذشته افتاده، در گذشته تمام نشده است. اینکه عده‌ای می‌گویند چرا مسوولان فعلی به این قضیه ورود پیدا می‌کنند به این دلیل است که آثار قانونی و حقوقی و مالی این موضوع در زمان فعلی ادامه دارد. مسوولان فعلی اگر تخلفات گذشته را ادامه دهند خودشان متخلف محسوب می‌شوند. ما برای پرهیز از کار خلاف قانون در ادامه تصمیمات گذشته بررسی بورسیه‌ها را شروع کردیم. این صرفا کار وزارت علوم نبود. نهادهای نظارتی کشور اعم از دیوان محاسبات مجلس، سازمان بازرسی کل کشور به این موضوع حساسیت لازم را نشان دادند. قبل از اینکه وزارت علوم به این موضوع ورود پیدا کند، دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور ورود پیدا کرده بودند. اولین نامه دیوان محاسبات که به وزارت علوم رسیده است آذرماه سال ٩٢ بود.  نکته دیگری که قابل تاکید است این است که اسامی  یا هر چیزی که در گذشته به هر نحوی از این بورسیه‌ها به افکار عمومی منتقل شده است کار وزارت علوم نبوده است. مسوولان وزارت علوم همواره به این نکته اخلاقی تاکید داشتند که اینها اسرار افراد است و باید حفظ شود. اگر سایتی، شخصی یا نویسنده‌ای اسامی منتشر کرده است قابل بازخواست و پیگیری است و ربطی به وزارت علوم ندارد.


:: بازدید از این مطلب : 525
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 5 / 11

گزارش ایبنا از نشست «نشر الکترونیک و چالش‌های آن در ایران»۱۸:۳۱
 
سیدعرفان میرسالاری،‌ مدیر تولید شرکت شتاب‌تک در کارگاه «نشر الکترونیک و چالش‌های آن در ایران» گفت: اکنون ‌ 7/1 دهم میلیارد نفر از مردم دنیا از نسخه‌های چاپی و 5/2 میلیارد نفر از نسخه‌های الکترونیکی کتاب‌ها استفاده می‌کنند.
بیش از 2 میلیارد نفر از جمعیت جهان از نشر الکترونیک استفاده  می‌کنند
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)کارگاه‌ «نشر الکترونیک و چالش‌های آن در ایران» با همکاری مشترک پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات (ایرانداک) و ستاد اجرایی هفته کتاب، بعدازظهر امروز (یکم آذرماه) با سخنرانی عرفان میر سالاری،‌ مدیر تولید شرکت شتاب‌تک در محل پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران برگزار شد.
 
میرسالاری در این نشست درباره مفهوم نشر دیجیتال گفت: توصیف شیوه‌های جدید تولید و توزیع با استفاده از دستگاه‌های نوین مفهوم نشر دیجیتال را شکل می‌دهد.
 
سبقت مخاطبان کتاب الکترونیک از کتاب چاپی

وی ادامه داد:‌ محصولی که در حوزه نشر دیجیتال توسعه پیدا می‌کند باید قابلیت‌های جستجوی سریع و ساده،‌ یادداشت‌‌برداری، جامعیت و استفاده آسان در آن پیش‌بینی شده باشد.‌
 
مدیرتولید شرکت شتاب‌تک با بیان این مطلب که نشر دیجیتال نیم قرن عمر دارد اظهار کرد: براساس یک پژوهش، 7/1 دهم میلیارد نفر از مردم دنیا از نسخه‌های چاپی و 5/2 میلیارد نفر از نسخه‌های الکترونیکی کتاب‌ها استفاده می‌کنند.
 
میرسالاری افزود:‌ با ورود نشر دیجیتال به عرضه نشر برخی شرکت‌های بزرگ دنیا مانند شیکاگو تریبیون،‌ بوستو گلوپ،‌ تایم  و کمپانی لویدز لست که 280 سال قدمت دارد، به نشر دیجیتال روی آورده‌اند.

وی گفت:‌ کمپانی «لویدز لست» در یک پژوهش از مخاطبان خود به این نتیجه رسید که 2 درصد از مخاطبانش از نسخه‌های چاپی و 98 درصد از نسخه‌های دیجیتالی استفاده می‌کنند.

عرضه نیمی از مقالات علمی دنیا به‌صورت نسخه‌های دیجیتال

این فعال حوزه نشر دیجیتال در ادامه عنوان کرد: اکنون بیش از نیمی از مقالات علمی دنیا به‌صورت نسخه‌های دیجیتالی عرضه می‌شوند. البته تولید نسخه‌های دیجیتالی برای بسیاری از شرکت‌های تولیدکننده محتوا فرصت‌های مالی جدید ایجاد کرده است.
 
میرسالاری با اشاره به «پروژه گوتنبرگ» ادامه داد: «پروژه گوتنبرگ» تلاش داوطلبانه‌ای برای الکترونیکی کردن کتاب و گسترش فرهنگ کتابخوانی است که در سال 1971 ایجاد شد. پایگاه «گوتنبرگ» قدیمی‌ترین کتابخانه الکترونیکی جهان است. «گوتنبرگ» 45 هزار « ebook» در خود جای داده که به دلیل رعایت حق کپی‌رایت کاربران می‌توانند به‌صورت آزاد از این منابع استفاده کنند.

درآمد میلیاردی آمازون از کتاب‌های دیجیتال

مدیرتولید شرکت شتاب‌تک گفت:‌ پایگاه «اینترنت آرشیو» نیز با ارائه رونوشتی از صفحات وب، 435 بیلیون رکورد را در اختیار کاربران قرار داده است. پایگاه آمازون که در سال 1994 ایجاد شده نیز امروزه در ردیف پرفروش‌‌ترین پایگاه‌های فروش کتاب قرار دارد. آمازون در سال گذشته میلادی، 78 میلیارد دلار درآمد داشته است. فروش آمازون شامل کتاب‌های فیزیکی و کتاب‌های دیجیتال است.

وی درباره انواع محتوای‌های دیجیتال اظهار کرد:‌ محتوای الکترونیکی علاوه بر کتاب شامل صوت و تصویر اعم از کتاب گویا مانند داستا‌های گویا و سخنرانی‌هاست.
   
ظهور کتاب‌های گویا در ایران

میرسالاری درباره ظهور کتاب‌های گویا در ایران افزود: کتاب‌های گویا سال 1308 در ایران به همت دکتر جواد شکلات‌خور، با هدف رفع نیاز نابینایان تولید شد. کتاب‌های گویا سه سال بعد یعنی در سال 1331 با همین هدف در آمریکا تولید و بسیار مورد استقبال قرار گرفت، به‌طوری‌که در سال 2005 آمار فروش این نوع کتاب، 871 میلیارد دلار برآورد شد.
 
مدیرتولید شرکت شتاب‌تک در معرفی کتاب‌های چندرسانه‌ای نیز گفت:‌ کتاب‌های چندرسانه‌ای یا تعاملی در حوزه نشر کودک بسیار استفاده می‌‌شوند؛ کتاب‌های تعاملی با هدف آموزش و تحقیقات تولید می‌شوند.
 
وی در ادامه با اشاره به تولید نرم‌افزاری «متن سخنگو» عنوان کرد: شرکت شتاب‌تک،‌ با ترکیب دو نرم‌افزار کتاب متن‌محور و کتاب گویا، به تولید نرم‌افزار جدید «متن سخنگو» اقدام کرده است. کاربران با استفاده از این نر‌م‌افزار می‌توانند به‌صورت هماهنگ صدا و متن را مطابقت دهند. نرم‌افزار «متن سخنگو» علاوه بر دستگاه‌های pc و رایانه‌های همراه، روی دستگاه‌های ویدئو قابل استفاده است.
 
معرفی فرآیند تولید کتاب الکترونیکی

میرسالاری درباره فرآیند تولید کتاب الکترونیکی ادامه داد: در فرآیند تولید باید به مباحثی مانند انتخاب حوزه توزیع، انتخاب قالب،‌ انتخاب ابزار و آماده‌سازی و دسته‌بندی محتوا و انتشار توجه شود.
 
مدیرتولید شتاب‌تک گفت:‌ حوزه‌های مختلف توزیع شامل وب و‌ تلفن همراه است. پایگاه آدینه بوک، ‌یکی از بزرگترین پایگاه‌های توزیع کتاب الکترونیکی در کشور است که در این پایگاه توزیع کتاب به وسیله موبابل و از طریق اشتراک‌‌گذاری صورت می‌گیرد، مانند قابلیتی که «فیدیبو» فراهم کرده است.  

«نشست‌ها و کارگاه‌های نشر الکترونیک و چالش‌های آن در ایران» در آخرین روز از بیست و دومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، با همکاری مشترک ستاد اجرایی هفته کتاب و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات در محل این پژوهشگاه برگزار شد.


:: بازدید از این مطلب : 349
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 4 / 11

گفتم :  در گروه خودتان چه کاره ای؟

گفت : دروازه بان دلم

گفتم :این هم شد کار برو تو خط حمله

گفت : فکرم از دروازه مطمئن نیست دلم یک دروازه است اگر کنترل نکنم پی در پی گل میخورم!

گفتم :  چه گلی؟

گفت : گل گناه و هوس و غرور و گل دوستی های حساب نشده و غفلت از اینده!

گفتم :  چطور است جمع شویم وبا تیم ابلیس مسابقه دهیم؟

گفت :به شرط اینکه خودم دروازه بان باشم. چون میدانم که از چه زاویه ای توپ گناه را به طرف دروازه دل ها شوت می کند.

گفتم :  قبول. ولی از کجا این تجربه را کسب کرده ای؟

گفت : زاویه حمله ابلیس (غفلت) است و (غرور). وقتی چراغ یاد خاموش می شود غرور به دشمن (گرا) می دهد.

آنگاه گل گناه دروازه دل را می گشاید. شیطان حریف قوی ای است نمی شود آن را دست کم گرفت

گفتم :  پس تو خط دفاع را بیشتر دوست داری؟

گفت : ادم اگر نتواند دفاع خوبی داشته باشد مهاجم خوبی هم نمی شود.

گفتم :  دیگر کدام زاویه را باید مراقب بود؟

گفت :   خواهی نخوری ز تیم ابلیس شکست    /    باید به دفاع از دل و دیده نشست

          چون شوت شود بسوی دل توپ گناه     /    دروازه دل به روی آن باید بست

گفتم : دروازه بانی هم عجب لذتی دارد...!

گفت : به شرط آنکه گل نخوری و حمله شیطان را دفع کنی. (جهاد با نفس) به همین جهت بالاترین مبارزه هاست.

 

 

کتاب جهاد با نفس


:: بازدید از این مطلب : 414
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 4 / 11



1ـ ابو طلحه انصارى، بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت و باغ او محبوب ‏ترین اموالش بود. این باغ كه روبروى مسجد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله گاه و بى‏گاه وارد آن باغ مى ‏شد و از چشمه ‏ى آن مى ‏نوشید.

این باغِ زیبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مى ‏گفتند. وقتى آیه نازل شد كه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى ...» او خدمت پیامبر رسید و عرض كرد: محبوب‏ ترین چیزها نزد من این باغ است، مى‏ خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم.

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: تجارت خوبى است، آفرین بر تو، ولى پیشنهاد من آن است كه این باغ را به فقراى فامیل و بستگان خویش دهى. او قبول كرد و باغ را بین آنان تقسیم نمود. (تفسیر كبیر، ج 2، ص 81)


2ـ مهمانى بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان یكى از شتران مرا بخر و غذا تهیه كنید. آنها شتر لاغرى را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت شد و پرسید: چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟ گفتند: آن را براى نیاز آینده تو گذاشتیم. ابوذر فرمود: روز نیاز من، روز قبر من است. (مجمع البیان، ج 2، ص 474)

3ـ وقتى فاطمه زهرا علیها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مى ‏بردند، فقیرى از حضرت پیراهن كهنه ‏اى خواست. فاطمه زهرا علیها السلام به یاد این آیه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» همان پیراهن نوى عروسیش را انفاق كرد.

كسى كه سال بر او بگذرد و از مال خود، كم یا زیاد به ما نرساند، خداوند روز قیامت به او نظر نمى‏ كند، مگر آنكه او را ببخشد. اى مفضل! این تكلیفى است كه خداوند آن را بر شیعیان لازم كرده آن گاه كه در كتاب خود مى‏فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پس ما برّ و تقوى و راه هدایت هستیم.

4ـ عبد اللّه بن جعفر، غلام سیاهى را دید كه در باغى كارگرى مى ‏كند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمه ‏اى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسید: خودت چه مى ‏خورى؟ گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسید: چرا این كار را كردى؟ گفت: این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبد اللّه از فتوّت این غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خرید، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشید. (تفسیر المنار، ج 3، ص 376 به نقل از احیاء العلوم)

5ـ زبیده همسر هارون الرشید قرآنى بسیار گران ‏قیمت داشت كه آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین كرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت، یك روز هنگامى كه از همان قرآن تلاوت مى‏ كرد به آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسید، با خواندن آیه در فكر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق كنم، كسى را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را فروخت و بهاى آن را در بیابان هاى حجاز براى تهیه آب مورد نیاز بادیه ‏نشینان مصرف كرد كه مى ‏گویند: امروز هم بقایاى آن چاه ها وجود دارد و به نام او نامیده مى ‏شود.

 


:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 4 / 11

 

عکس متحرک طبیعت و منظره عکس متحرک طبیعت

عکس متحرک طبیعت و منظره 1 عکس متحرک طبیعت

عکس متحرک طبیعت و منظره 2 عکس متحرک طبیعت

 

عکس متحرک طبیعت و منظره 4 عکس متحرک طبیعت

 


:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 4 / 11

 

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

 

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار می‌دهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ ملّت و سرزمینتان را در دستان شما می‌بینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمی‌کنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

 

سخن من با شما درباره‌ اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه می‌گردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمی‌خواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخ‌نگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و آمریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی می‌کنند.

 

این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما می‌خواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری می‌شود؟

 

شما به خوبی می‌دانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من می‌خواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین می‌گردد؟ پس خواسته‌ اوّل من این است که درباره‌ انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

 

خواسته‌ دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء می‌کند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن می‌گریزانند و می‌ترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمی‌کنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه می‌گویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

 

من از شما می‌خواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمی‌تواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما می‌تواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا می‌تواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار می‌دهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

 

سیّدعلی خامنه‌ای

 

 


:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 28 / 10

اثبات حقانیت شیعه در یک دقیقه با سه آیه قرآن

 



تا وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) زنده بودند شیعه وسنی نبود .رهبر همه پیامبر بود .
بعد از پیامبر ما شیعیان فقه خودمان را از اهل بیت گرفتیم و اهل سنت از چهار تا عالم دیگه ،امام احمد حنبل ، ابو حنیفه ،امام مالک و امام شافعی

                                                                                                                                                            هنوز یک دقیقه نشده!!       

اولا : ما که فقه مان را از اهل بیت گرفتیم سه تا آیه داریم ،قرآن راجع به اهل بیت (علیهم السلام ) وقتی به کلمهاهل بیت که می رسه می فرماید : یطهرکم تطهیرا ( احزاب ۳۳ )
یطهرکم یعنی معصومند .هیچ کس نگفته یطهرکم مال ابو حنیفه و شافعی هست .نه شیعه گفته نه سنی .
دوما : اهل بیت قرن اول هجری بودند ، اما چهار تا عالم سنی یعنی ابوحنیفه و شافعی و مالکی و امام احمد حنبل مال قرن دوم هجری بودند .
اهل بیت یک قرن از اونها جلوتر بودند . 
قرآن می فرماید "و السابقون السابقون اولئک المقربون " (واقعه ۱۰و۱۱)
سوما : تمام اهل بیت شهید شدند ، یکی از علماء اهل سنت سیلی نخوردند .
قرآن می فرماید : "فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما " (نساء ۹۵)

یک دقیقه من تموم شد .

ما شیعه هستیم بدلیل اینکه:
یک : ما فقه مان را اهل بیت گرفتیم معصومند (یطهرکم تطهیرا )
دو :یک قرن جلوترند ( و السابقون السابقون )
سوم : همه ائمه شهید شدند ( قتلوا فی سبیل الله )

شما اهل سنت اگر می توانید یک آیه بخوانید که چرا دینت را از ابوحنیفه گرفتید؟


:: بازدید از این مطلب : 437
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 11 / 10

 

.

 


:: بازدید از این مطلب : 405
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 7 / 10

1- پیامبری را نام ببرید که نخستین بار ساختمان کعبه را بناکرد؟ حضرت آدم

2- پیغمبری را نام ببرید که نخستین عبارتگاه جهان را ساخت ؟  حضرت آدم

3- پیغمبری را نام ببرید که اولین شاعر بود ؟ حضرت آدم

4- پیغمبری را نام ببرید که نخستین انسانی بود که با قلم خط نوشت ؟ حضرت ادریس

5- کدام پیامبر اولین کسی بود که علم ستاره شناسی را رواج داد؟ حضرت ادریس

6-  اولین کسی که علم حساب را رواج داد کدام پیامبر بود ؟ حضرت ادریس

7-  اولین پیامبری که دربرابر بت و بت پرستی قیام و مبارزه کرد چه نام داشت ؟ حضرت نوح

8-  اولین شخصی که از سگ به عنوان نگهبان استفاده کرد کدام پیامبر بود ؟ حضرت نوح

9-  اولین پیغمبری که به پنج تن آل عبا متوسل شد که بود ؟ حضرت آدم

10- اولین پیامبری که برای مصائب امام حسین (ع) اشک ریخت که بود؟ حضرت آدم

11- اولین پیغمبر که داخل بهشت می شود کیست ؟ حضرت محمد(ص)

12- پیامبری را نام ببرید که نخستین کسی بود که خیاطی کرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت ؟ حضرت ادریس

13- اولین پیغمبری که نماز خواند کدام پیغمبر بود ؟ حضرت آدم

14- اولین پیغمبری که روزه گرفت که بود ؟ حضرت ابراهیم

15- اولین پیغمبری که در راه خدا جهاد کرد که بود ؟ حضرت ابراهیم

16-  اولین پیغمبری که خمس پرداخت کرد که بود ؟ حضرت ابراهیم

17- اولین کتاب آسمانی بر کدام پیامبر نازل شد ؟ حضرت آدم

18- اولین کسی که ترازو ساخت کدام پیغمبر بود ؟   حضرت شعیب(ع)

19- اولین کسی که مهمان دعوت کرد که بود ؟ حضرت ابراهیم

20- پیغمبری را نام ببرید که اولین غذایش انگور بود ؟ حضرت آدم

21- اولین پیغمبری که در روز قیامت شفاعت می کند کیست ؟ حضرت محمد(ص)

22- اولین کسی که در روز قیامت محشور می گردد کدام پیامبر است ؟ حضرت محمد(ص)

23- اولین شخصی که انگشتر به دست کرد ، کدام پیغمبر بود ؟ حضرت آدم

24- اولین کسی که کفش به پا کرد کدام پیغمبر بود ؟ حضرت ابراهیم

25- اولین شخصی که زره جنگی بافت کدام پیامبر بود ؟ حضرت داوود

26-  اولین پیغمبری که فرزند دوقلو به دنیا آورد ؟ حضرت آدم

27- پیغمبری را نام ببرید که عذاب قومش اولین عذاب خداوند در روی کره  زمین بود ؟ حضرت نوح

28- دو پیغمبر نام ببرید که در شکم مادر سخن می گفتند ؟ حضرت یحیی و حضرت عیسی

29- دو پیغمبر نام ببرید که در کودکی به مقام نبوت رسیدند ؟ عیسی و یحیی

30- پیامبری را نام ببرید که یک روز هم در رحم مادر نبود ؟ حضرت آدم

31- پیامبری را نام ببرید که دوران کودکی و نوجوانی نداشت ؟ حضرت آدم

32- پیامبری که در غار به دنیا آمد ؟ حضرت ابراهیم

33-  پیامبری را نام ببرید که مادر دارد ، ولی پدر ندارد ؟ حضرت عیسی

34-پیغمبری را نام ببرید که در گهواره با مردم سخن می گفت ؟ حضرت یعقوب

35-پیغمبری را نام ببرید که در کربلا به دنیا آمد ؟ حضرت عیسی

36-  پیغمبری را نام ببرید که بیش  از همه مردم فرزند داشت ؟ حضرت آدم

 القاب پیغمبران

1-  لقب کدام پیامبر «ذوالنون» (صاحب ماهی) است ؟ حضرت یونس

2- لقب کدام پیامبر «صاحب الحوت» (همنشین ماهی ) است ؟ حضرت یونس

3- پیامبری را نام ببرید که به او «کلیم الله» (هم سخن خدا) می گویند ؟ حضرت موسی

4- پیامبری را نام ببرید که به او «صادق الوعد» می گویند ؟ حضرت اسماعیل

5- پیغمبری را نام ببرید که او را « مسیح» می گفتند ؟ حضرت عیسی

6- پیامبری را نام ببرید که به او « ابوالضّیفان» (پدر میهمانها) می گویند ؟ حضرت ابراهیم

7- پیامبری را نام ببرید که به او « اسرائیل » می گفتند ؟ حضرت یعقوب

8- «شیخ الانبیاء» (بزرگ و پیر پیامبران) لقب کدام پیامبر است ؟ حضرت نوح

9-  پیامبری را نام ببرید که به او « امین » می گویند ؟ حضرت محمد

10- پیامبری را نام ببرید که او را « خلیل الله» (دوست خدا) می گویند ؟ حضرت ابراهیم

11-  پیامبری را نام ببرید که او را «روح الله » می گویند ؟ حضرت عیسی

12-  پیغمبری را نام ببرید که « خطیب الانبیاء » (سخنران پیغمبران) است ؟ حضرت شعیب

13-  لقب کدام پیامبر « ذبیح الله» (ذبح شده در راه خدا ) است ؟ حضرت اسماعیل

14- لقب کدام پیامبر « صفی الله » (برگزیده خدا ) است ؟ حضرت آدم

15- «خاتم  الانبیاء » لقب کدام پیامبر است ؟ حضرت محمد(ص)

16- لقب کدام پیامبر «بنی الله الحاکم» است ؟ حضرت داوود

 17- لقب کدام پیامبر «حشمت الله» است ؟ حضرت سلیمان

18- پیغمبری را نام ببرید که کنیه او « ابومحمّد» است ؟ حضرت آدم

19- کدام پیامبر را «ابوالبشر» می گویند؟ حضرت آدم

20- کدام پیامبر را «خلیفه الله» (جانشین خدا) می گویند ؟ حضرت آدم

21- لقب کدام پیغمبر «صدیق» (بسیار راستگو) است ؟ حضرت یوسف

22- لقب کدام پیامبر به معنی «سبزو خرم » است ؟ حضرت خضر

23- نام کدام پیامبر به معنی «رجوع کننده و روکننده به خدا » است؟ حضرت ایوب

24-  نام کدام پیامبر به معنای «نجات دهنده » است؟ حضرت عیسی و حضرت الیسع

25- نام کدام پیامبر به معنی «ستوده» است ؟ حضرت محمد

26-  نام کدام پیامبر به معنای «زندگی بخش » است ؟ حضرت یحیی


:: بازدید از این مطلب : 433
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 6 / 10

بیخودی پرسه زدیم ،صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم ، سهممان کم نشود
ما خدا را با خود ، سر دعوا بردیم
و قسم ها خوردیم
ما به هم بد کردیم ،ما به هم بد گفتیم
ما حقیقتها را ، زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم ، که زرنگی کردیم
روی هر حادثه ای ، حرفی از عشق زدیم
از شما میپرسم ، ما که را گول زدیم ؟


:: بازدید از این مطلب : 419
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 2 / 10


چهل روز از حادثه جانسوز درگذشت برادر عزیزم سید حافظ سعادت بخش کارشناس حقوقی ووکیل پایه یک در اثر حادثه تصادف در محور بهبهان - اغاجاری می گذرد /متحیرم ،ایا برادرم به راستی هرگز برنمی گردد اما در دل می گویم حافظ زنده است وباخاطراتش زندگی خواهم کرد                    

امشب به سوگ آرزوهایم نشسته ام و در غم نبودنت اشک فراق می ریزم.

امشب شمع حسرت آرزوهای بر باد رفته ام ذره ذره آب میشود.

امشب برای مرگ آرزوهایم لباس سیاه پوشیده ام....

کاش امشب کسی برای عرض تسلیـت به خانه دلم می آمد...کاش***

کاش امشب تو بودی و دلداری ام میدادی و دفتر کال آرزوهایم را ورق میزدی

کاش امشب بودی....بودی تا سرم را بر شانه هایت گذارم و آرام گیرم

کاش بودی تا دستهایم را در دستهای گرمت بفشاری و اشکهایم را از گونه ام پاک کنی

دوست دارم تو را در آغوشم بگیرم و گریه کنم! کجایی که دلم هوایت را کرده است! کاش می توانستم ........

کاش برای با هم بودن هیچ را بهانه نمیکردی.....;کــــــاش

کاش می ماندی ...برای همیـشــــه؛

اما......اما افسوس که تو نیستی و زندگی بی تو قشنگ نیست

می‌دانم وقتی به این فكر می‌كنی كه تنها شده‌ای، چقدر دلگیر می‌شوی، چه

بغضی در سینه‌ات می‌نشیند و چه اندوهی چشم‌هایت را خیس می‌كند. می‌دانم

وقتی به آدم‌های رفته فكر می‌كنی و به خوشبختی‌هایی كه در كویر گذشته‌ ترك

خورده‌اند، چقدر پیر می‌شوی...

برادرناکامم

كاش صبحی از خواب پا شوی،تا بدانی كه هم‌زمان با تو جهان متولد می‌شود،

درخت دوباره نفس می‌كشد، گل می‌شكفد و دنیا امید می‌زاید.

كاش تا فاصله‌ی باز كردن پلك‌هایت، مطمئن شوی كه این آخرین سیاهی جهان است

و دیگر روی تاریكی را نخواهی دید.

آری، جوان می‌شوی، اگر بدانی سهم دست‌های تو و من از عشق، بی‌نصیبی است

و عشق برای ما تقسیم نمی‌شود، این ماییم كه برای عشق‌هایمان قسمت

 می‌شویم. شاد می‌شوی اگر بدانی عشق كوچك‌تر از آن است كه به تو چیزی دهد،

به من چیزی دهد، به ما چیزی دهد. عشق در هر سطحش از ما سهم دارد؛

همان‌طور كه زندگی‌مان، سال‌هایمان، روزهایمان و لحظه‌هایمان از ما ارث می‌برند.

بزرگ می‌شوی، وقتی بدانی چقدر بزرگی. حتی بزرگ‌تر از تمام عشق‌های ریز و

درشت جهان.

پس دلگیر نباش! برای لحظه‌های آینده‌ات متولد شو، دوباره نفس بكش، گل كن و

امید بزا. فراموش نكن كه هیچ‌گاه روی تاریكی را نخواهی دید.

 

آری دیگر نشان من در تفكر تو مرده است

دیگر مرا در غسالخانه عشقت شستشودادی و

در گور خود خواهی هایم به خاكم سپرده ای

و اكنون سر شكسته از فردایی كه ساخته بودم

و ناكام از رویاهای درازم

غرورم را به زیر پایت می افكنم تا باز هم تو

را داشته باشم اما دیگر می دانم :حافظ عزیزم

دیگر من نیستم

دیگر تو نیستی

 


:: بازدید از این مطلب : 544
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 30 / 9


عصر یک جمعه ی دلگیر .دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است ؟
چرا آب به گلدان نرسیده است ؟
چرا لحظه ی باران نرسیده است ؟
و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ؟
به ایمان نرسیده است و غم عششق به پایان نرسیده است ؟
بگوحافظ دل خسته زشیراز بیاید

بنویسد .که هنوزم که هنوزاست چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است ؟د
ل عشق ترک خورد :گل زخم نمک خورد :ز
مین مرد:زمین مرد :خداوند گواه است.
دلم چشم به راه است و در حسرت یک پلک نگاه است.
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی:
برسد کاش صدایم به صدایی ....

عصر این جمعه ی دلگیر .وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس .
تو کجایی گل نرگس ؟
همه گویند به انگشت اشاره :

مگر این عاشق بیچاره دلداده ،دلسوخته ارباب ندارد .....؟؟

تو کجایی ..؟تو کجایی شده ام باز هوایی .شده ام باز هوایی ....

و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است :
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی ..

الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که (( الشمر ......))

خدایا چه بگویم .که (( شکستند سبو را و بریدند....))

تو کجایی ....

تو کجایی ..
..


:: بازدید از این مطلب : 415
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 30 / 9

 

کاش آن شب را نمی آمد سحر

کاش گم در راه پیک بد خبر

ای عجب کان شب سحر اما به ما

تیره روزی آمد و شام دگر

دیده پر خون از غم هجران و او

با لب خندان چه آسان بر سفر

ای دریغ از مهربانی های او

دست پر مهر آن کلام پرشکر

غصه ها پنهان به دل بودش ولی

شاد و خرم چهره اش بر رهگذر

در ارزان زان ما بود ای دریغ

گنج پنهان شد به خاک و بی ثمر

تا پدر رفت آن سحر از پیش رو

بی نشان را خاک تیره شد به سر

 

 

* * * * * ********** * * * * * * *

 

با کمال تأسف باخبر شدیم حاج سید خلیل میرسالاری بزرگمردی از تبار باب الحوائج در سالروز شهادت جد اطهرش رسول اکرم (ص)دار فانی را وداع گفت. این مصیبت را به عموم سادات میرسالاری وبیت مکرم ان مرحوم تسلیت عرض می نماییم و  از خداوند متعال برای متوفی طلب مغفرت و برای خانواده محترمشان صبر جمیل مسئلت می نماییم

 

 


:: بازدید از این مطلب : 431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 30 / 9

مطب دکتر سیدروح الله اژدر(میرسالاری)نتیجه تصویری برای عکس کلیه

جراح ومتخصص،کلیه ومجاری ادراری،ناباروری مردان ،سنگ شکنی ،ناتوانی جنسی،بیماری های مقاربتی

در خیابان پیروزمجتمع پزشکان مرکزی بهبهان طبقه چهارم افتتاح شد

جهت اخذ نوبت باشماره 061/52819913تماس حاصل فرمایید

 


:: بازدید از این مطلب : 418
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 30 / 9

برادرگرامی مهندس سید سجاد موسوی مطهر

انتصاب مسرت بخش شما برادر ارزشی، مؤمن و متعهد، در منصب ریاست دانشگاه پیام نورشهرستان بهمیی  بشارت دهنده محیطی پویا و سرشار از شور و نشاط، با انگیزه های بالای علمی  و  نوید بخش افزایش فضای دانش و بینش در کالبد همه علاقمندان به این مجموعه عظیم علمی گردیده است.رجای واثق دارد حضور حضرتعالی در این مسئولیت به عنوان خادمی صدیق و ولایتمدار با کوله بار گرانی از تجربه حضور در خانواده بزرگ دانشگاه طی سالهای متمادی گذشته، نوید بخش نشاط و تحرک بیش از پیش در این سیستم گردد.لذا بر خویش فرض دانستیم از سوی خود،  کانون دانش اموختگان سادات میرسالاری وعموم هم تبارانت  انتصاب شایسته و مدبرانه حضرت عالی را به ریاست دانشگاه پیام نورشهرستان بهمیی  صمیمانه تبریک عرض نماییم.از درگاه ایزدمنان عزت، سربلندی و توفیقات همه خدمتگزاران به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی را مسالت داریم و برای جناب عالی مزید توفیقات برای خدمتی سرشار از شور و نشاط و مملو از توکل الهی در جهت رشد و شکوفایی این دانشگاه را تمنا می نماییم.

با تجدید مراتب امتنان/سید کاظم مطلوبی میرسالاری


:: بازدید از این مطلب : 402
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 29 / 9

شب رحلت جانسوز حضرت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت و تعزیت باد.

 

 

هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب

 

گریان، زغمى دیده عالم شده امشب

پایان شب آخر ماه صفر است این

یا آنکه ز نو ماه محرّم شده امشب

از داغ جگر سوز نبى سیّد ابرار

نخل قد زهرا و على خم شده امشب


:: بازدید از این مطلب : 441
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 29 / 9


:: بازدید از این مطلب : 349
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 28 / 9

نصوح مردی كوسه (بی ریش) و مانند زنان  دارای دو پستان بود. او در یكی از حمّام های زنانه ی آن زمان كارگری می  كرده و شستشوی این زن و آن زن را به عهده داشته است.
نصوح به اندازه ای  چابك و تردست بوده است كه همه ی زن ها مایل بودند كارشان را او عهده دار  شود. خورده خورده آوازه ی نصوح به گوش دختر پادشاه وقت رسید. میل كرد كه وی را از نزدیك ببیند. فرستاد حاضرش كردند. همین كه دختر پادشاه وضعش را دید، پسندید و شب او را نزد خود نگه داشت. روز بعد دستور داد حمّامی را خلوت  كنند و از ورود اشخاص متفرّقه به آن جلوگیری نمایند.

 

 

سپس نصوح را به همراه خود به حمّام برد و تنظیف خودش را به او محوّل نمود. از قضا دانه ی گران بهایی از دختر پادشاه، در آن حمّام مفقود گشت. از این پیش آمد دختر پادشاه در غضب شد و به دو تن از خواصّش فرمان داد كه همه ی  كارگران را تفتیش و بازرسی كنند، تا بلكه آن دانه ی گران بها پیدا شود. طبق این دستور، مأمورین، كارگران را یكی بعد از دیگری مورد بازدید قرار دادند.  همین كه نوبت به نصوح رسید، با این كه نصوح روحش هم خبر نداشت، ولی از این جهت که می دانست اگر تفتیشش كنند، كارش به رسوایی كشیده خواهد شد، حاضر  نشد كه تفتیشش كنند. لذا به هر طرف كه مأمورین می رفتند تا دستگیرش كنند،  او به طرف دیگر فرار می كرد و این عمل او به آن ها این طور نشان می داد كه  دانه را او ربوده است از این نظر مأمورین برای دستگیری او اهمیّت بیشتری  قایل بودند.

 

نصوح هم چون تنها راه نجات را این دید كه  خود را در میان خزانه ی حمّام پنهان كند. ناچار خودش را به داخل خزانه  رسانید و همین كه دید مأمورین برای گرفتنش به خزانه وارد شدند، فهمید كه  دیگر كارش تمام است و الآن است كه رسوا شود. به خدای متعال از ته دل توجّه  عمیقی نمود و از روی اخلاص از كرده های خود توبه كرد و دست حاجت به درگاه  الهی دراز نمود و از او خواست كه از این غم رسوایی نجاتش دهد.

 

به مجرّد این كه نصوح حال توبه و استغفار  پیدا كرد و از كرده ی خود پشیمان گشت، ناگهان از بیرون حمّام صدایی بلند شد كه دست از این بیچاره بردارید چون دانه پیدا شد. پس، از او دست كشیدند و  نصوح خسته و نالان شكر الهی را به جا آورده، از خدمت دختر مرخص شد و به  خانه ی خود رفت و هر چه مال كه از راه گناه درآورده بود، همه را بین فقرا  قسمت كرد و چون اهالی شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمی توانست در آن  شهر بماند. از طرفی نمی توانست راز خودش را به كسی اظهار كند، ناچار از شهر خارج شده و در كوهی كه در چند فرسخی آن شهر بود، سكونت اختیار نمود و به  عبادت خدا مشغول گردید.

 

اتّفاقاً شبی در خواب دید كسی به او می گوید: ای نصوح! چگونه توبه كرده ای، حال آن كه گوشت و پوست تو از فعل حرام روییده شده است؟! تو باید كاری كنی كه گوشت های بدنت بریزد. همین كه نصوح از خواب بیدار شد، با خودش قرار گذاشت كه سنگ های گران وزن را حمل كند و بدین وسیله خودش را از گوشت ها بكاهد. این برنامه را نصوح به طور مرتّب عمل كرد. یكی از روزها همان طوری كه مشغول به كار بود، چشمش به میشی افتاد كه در آن كوه چرا می كرد. از این امر به فكر  فرو رفت. كه این میش از كجا آمده و از آن كیست؟! تا آن كه عاقبت با خود  اندیشید كه این میش به طور قطع از چوپانی فرار كرده و به این جا آمده پس  بایستی من از آن نگه داری كنم تا صاحبش پیدا شود و به او تسلیم نمایم. لذا  رفت و آن میش را گرفت و در جایی پنهانش كرد و از همان علوفه و گیاهان كـه  خود می خورد، به آن میش نیز می خورانید و از او مواظبت هم می كرد كه گرسنه  نماند. چند روزی به همین منوال گذشت آن میش به فرمان الهی به تكلّم و حرف  آمد و گفت: ای نصوح! خدا را شكر كن كه مرا برای تو آفریده. از آن وقت به بعد  نصوح از شیر میش می خورد و عبادت می كرد، تا وقتی كه اتّفاقاً گذر  كاروانی كه راه گم كرده بود و مردمش از تشنگی نزدیك به هلاك بودند، به آن  جا افتاد. همین كه نصوح را دیدند، از او آب خواستند.

 

نصوح گفت: شماها ظرف هایتان را بیاورید،  تا من به جای آب شیرتان دهم. مردم ظرف می آوردند و نصوح آن ها را از شیر پر كرده، به آنان رد می كرد، به قدرت الهی هیچ از آن كم نمی شد. بدین وسیله  نصوح آن گروه را از تشنگی نجات داد. بعد راه شهر را به آن ها نشان داد.

 

كاروانیان راهی شهر شدند و هر یك از  مسافرین در موقع حركت در برابر خدمتی كه نصوح به آنان كرده بود، احسانی  نمودند و چون راهی كه نصوح به آن ها نشان داده بود، نزدیك تر به شهر بود،  آن ها برای همیشه رفت و آمد خود را از آن جا قرار دادند. به تدریج سایر  كاروان ها هم از این راه مطلّع شدند. آن ها نیز ترك راه قدیمی نموده، همین  راه را اختیار كردند. به تدریج این رفت و آمدها درآمد سرشاری برای نصوح  تولید نمود و او از محل این درآمدها بناهایی ساخت. چاهی احداث كرد و آبی  جاری نمود. سپس كشت و زراعتی ایجاد کرد و جمعی را هم در آن منطقه سكونت داد و بین آن ها بساط عدالت را مقرّر فرمود و بر ایشان حكومت می كرد و جمعیّتی كه در آن محل سكونت داشتند، همگی به چشم بزرگی بر نصوح می نگریستند.

 

رفته رفته آوازه و حسن تدبیر نصوح به  گوش پادشاه وقت كه پدر آن دختر بود، رسید. از شنیدن این خبر به شوق دیدنش  افتاد. لذا دستور داد تا وی را دعوت به دربار كنند. همین كه دعوت پادشاه به نصوح رسید، اجابت نكرد و گفت: مرا با دنیا و اهل دنیا كاری نیست و از این  رفتن به دربار عذر خواست.

 

مأمورین وقتی سخن نصوح را به پادشاه  رساندند، بسیار تعجّب كرد. اظهار داشت حال كه او برای آمدن عذر دارد، پس چه خوب است ما نزد او رویم و قلعه ی نوبنیادش را مشاهده كنیم. لذا با خواصّش  بسوی اقامت گاه نصوح حركت كردند.

 

همین كه به آن محل رسیدند، به قابض الارواح امر شد كه جان پادشاه را بگیرد و به زندگانی وی خاتمه دهد! پادشاه بدرود حیات گفت. این خبر به نصوح رسید. دانست كه وی برای ملاقات او از شهر خارج شده لذا در  تجهیزات و مراسم تشییع جنازه اش شركت كرد و آن جا ماند تا به خاكش سپردند و از این رو كه پادشاه پسری نداشت، اركان دولت مصلحت را در این دیدند كه  نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. پس چنان كردند و نصوح را به زور به پادشاهی  منصوب كردند.

 

نصوح هم چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت  را در تمام قلمرو مملكتش گسترانید و بعد هم با همان دختر پادشاه كه قبلاً  گفتیم، ازدواج كرد. چون شب زفاف رسید و در بارگاهش نشسته بود، ناگهان شخصی  بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل از این به كار شبانی و چوپانی مشغول بودم و میشی از من گم شده بود و اكنون آن را در نزد تو یافتم، مالم را به من رد كن. نصوح گفت: همین طور است. الآن امر می كنم به تو همان میش را تسلیم كنند.

 

شخص تازه وارد گفت: چون میش مرا نگهداری  كردی، هر آن چه از شیرش را خورده ای به تو حلال باد، ولی آن مقدار از  منافعی كه به تو رسیده نیمی از آن تو باشد. باید نیم دیگرش را به من تسلیم  داری. نصوح دستور داد تا آن چه از اموال منقول و غیر منقول كه در اختیار دارد، نصفش را به وی بدهند و سپس از چوپان معذرت خواهی كرد تا بلكه زودتر  برود.  در آن موقع شبان گفت: ای نصوح فقط یك چیز دیگر مانده كه هنوز تقسیم نشده؟!

 

نصوح پرسید: كدام است؟! چوپان گفت: همین دختری است كه به ازدواج خود درآوردی چون آن هم از منفعت میش من است. نصوح گفت: چون قسمت كردن او مساوی با خاتمه دادن به حیات وی است بیا و از این امر در گذر! شبان قبول نكرد. باز گفت: نصف دارایی خودم را به تو می دهم، تا از این امر درگذری، این مرتبه هم قبول نكرد. نصوح اظهار داشت: تمام دارایی خود را می دهم تا از این امر صرف نظركنی! باز نپذیرفت.

 

ناچار جلاّد را طلبید و گفت: دختر را دو نیم كن! سپس جلاّد شمشیر را كشید تا بر فرق دختر زند، دختر از وحشت لرزید و جزع كرد و از هوش رفت. در این هنگام شبان جلو جلاّد را گرفت و خطاب به نصوح گفت: بدان نه من شبان و  نه آن حیوان میش بود. بلكه ما هر دو ملك هایی هستیم كه برای امتحان تو  فرستاده شده ایم. سپس در آن موقع، میش و چوپان هر دو از نظر غایب شدند.  نصوح شكر الهی را به جا آورد و پس از عروسی تا مدّتی كه زنده بود، هم عبادت و هم سلطنت می كرد و بعضی از بزرگان گفته اند آیه ی شریفه ی:  تُوبُواْ اِلَی اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً اشاره به توبه ی چنین شخصی است.(1)   از این داستان نتیجه می گیریم:  اگر كسی توبه كند، خداوند متعال امور دنیا و آخرت او را اصلاح خواهد كرد و  دعایش را مستجاب می كند و او را در بین مردم و ملائكه عزیز و سربلند می  نماید و بزرگ ترین پاداش را بعد از امتحان در دنیا و آخرت به او عنایت می  نماید.

 

یارب اگر نگذری از جرم وگناهم چه کنم؟                                     ندهی گر به در خویش پناهم چه کنم؟ گر بـرانی و نخواهـی و کنی نومیدم                                     به که روی آرم و حاجت ز که خواهم چه کنم؟ گر ببخشی گنهـم، شرم مرا آب کند                                      ور نبخشی تو بدین روی سیاهم چه کنم؟ نتوانـم کنـم انکار گنـه یک ز هزار                                                 که تو بودی به همه حال گواهم چه کنم؟ بار الهـا کرمی، مرحمتـی، امـدادی                                     کاروان رفته و من مانده به راهم چه کنم؟


:: بازدید از این مطلب : 403
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
یک شنبه 21 / 9


 

 

جملات زیبا درباره تسلیت اربعین حسینی

 

 

امشب شب اربعین مصباح هداست

 


دل یاد حسین بن علی شیر خداست

 


پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت

 


امشب شب یاد عشقیاء و شهداست

 

 

 

 

 

 

«اربعین آمد باز مهدی(عج) نیامد»

 


:: بازدید از این مطلب : 326
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 20 / 9

پيشاپيش اربعين سرور و سالار شهيدان تسليت باد

 

 

دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید
آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید
اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید
گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید

 

 

اربعین است اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غم ها به پاست
گویی از آن خیمه های نیم سوز
خود صدای العطش آید هنوز

 

 

سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو

 

 

دیده خونبار دارد آسمان کربلا
هست تا در انتظار کاروان کربلا
روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی ست
تشنه کامی ها به دشتِ بیکران کربلا

 

 

باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین
این چه شوری ست که از یاد تو برپاست حسین
این چه رازی ست که صد شعله فرو مرد و هنوز
روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین

 

 


:: بازدید از این مطلب : 390
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
شنبه 20 / 9

 

فيلم پياده روي از نجف تا كربلا

 

 

براي دانلود روي تصوير فوق كليك كنيد


:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
جمعه 19 / 9



 رحیم پورازغدی: خطر« تشیع انگلیسی» کمتر از «وهابیت» نیست.

اظهارات اخیر حسن رحیم پور ازغدی، استاد دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارتباط با موضوع آسیب شناسی و بدعت های عزاداری که در آن به موضوعاتی از قبیل دهه های عزاداری نوظهوری، همچون دهه محسنیه اشاره شده بود، در فضای مجازی و برخی از شبکه های ماهواره ای که به اسم اهل بیت(ع) تشکیل شده اند و از لندن تغذیه می شوند، مورد هجمه قرار گرفت.

کلیپ های منقطعی از صحبت‌های وی نیز در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد که بدون مقدمه و موخره اینطور نمایان می کرد که رحیم پور ازغدی، اصل عزاداری برای اهل بیت(ع) را مورد نقد قرار داده است و نقل منقطع این صحبت‌ها توسط عده ای از دوستداران اهل بیت(ع) و بدون اطلاع از تمام محتوای این سخنرانی منجر به اظهار نظر های اولیه تند و گاها توهین آمیز به این نظریه پرداز علوم اسلامی شد.

با تمام این اوصاف، رحیم پور ازغدی پنج شنبه گذشته در نشست تخصصی بررسی فرهنگ محرم و عزاداری در مشهد و همچنین در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران نسبت به هجمه های وارد شده به سخنان وی توضیحاتی را ارائه کرد.

 

شیعیان لندنی به اندازه وهابی ها خطرناک هستند

عضو شورای انقلاب فرهنگی در واکنش به بازتاب اظهارات اخیر خود در شبکه های شیعی لندن نشین در خصوص برگزاری دهه محسنیه گفت: برخی گفتند که ما دهه چهارم فاطمیه را در اسناد پیدا کردیم و می خواهیم دهه محسنیه برگزار کنیم، چند وقت پیش هم دو تن از مراجع عظام تقلید عنوان کردند که آنچه سفارش شده دهه محرم است و اگر بخواهید دهه های دیگری درست کنید، عزاداری سید الشهدا تحت الشعاع قرار می‌گیرد، بنده هم این سخنان را در جایی نقل کردم اما سخنان من را به گونه ای منتشر کردند که تصور شود من عزاداری برای حضرت محسن(ع) را بدعت می دانم.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: حتی برخی گفتند علمایی که می‌گویند دهه های محسنیه و غیره را برگزار نکنید بیولایت هستند.

وی در ادامه با تکذیب برخی اخبار در مورد اظهارات خود گفت:

من کِی گفتم عزاداری برای حضرت محسن(ع) بدعت است؛ چرا دروغ میگویید؟من گفتم برخی قالتاق هستند که تنها نامشان شیعه است؛ این افراد کسانی هستند که در بازار ربا می خورند؛ اما من نگفتم که شیعیان قالتاق هستند؟ چرا برخی نامردان دروغ می گویند؟

 

رحیم پور ازغدی با بیان اینکه شیعیان لندنی به اندازه وهابی ها خطرناک هستند و در قم و اصفهان و نجف مدرسه علمیه دارند، گفت: امروز باید تمام مداحان منشور رهبر معظم انقلاب در مورد مداحی را مطالعه کنند، ایشان گفتند که در هیأت ها لخت نشوید، ولی برخی بلوا درست کردند.

وی با بیان اینکه برخی روحانیون در حوزه‌های علمیه تهمت بی دینی به امام خمینی(ره) زدند چراکه معتقد بودند شیعه و فقه شیعی را باید از سیاست و مبارزات سیاسی جدا کرد، گفت: امروز شیعه انگلیسی در مشهد، قم، اصفهان و نجف مدرسه علمیه دارد و به دنبال به راه اندختن لشکری است تا تفکر امام، انقلاب و رهبری را تا دهه‌های دیگر از بین ببرد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر ضرورت مقابله با جریان شیعه انگلیسی گفت: نباید اجازه داد این جریان که به دنبال ایجاد جنگ مذهبی در ایران است، در کنار مرقد مطهر امام رضا(ع) فعالیت داشته باشد.

وی ادامه داد: عزاداری اعم از مداحی و مرثیه‌خوانی حرکتی بی نظیر و ارزشمند است که از سوی هیئت‌ های مذهبی به عنوان نهاد های اجتماعی جامعه در جهان اسلام و تشیع انجام می گیرد.

 

هیئات مذهبی، معجزه تشیع است

رحیم پور ازغدی با بیان این که هیئات مذهبی معجزه تشیع است، افزود: در هیچ یک از ادیان و مذاهب، نهادی اجتماعی همچون هیئات مذهبی که به دنبال احیای فرهنگ عزاداری باشد، وجود ندارد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: بیش از هزار سال عزاداری و ذکر مصیب ائمه معصومین(ع)، پرچم اهل‌بیت(ع) و اسلام را بالا نگه ‌داشته است.

وی تصریح کرد: اشک ریختن بر مصائب امام حسین(ع) و اهل بیت آن حضرت، بدون شک همچون نماز جمعه یک حرکت عبادی سیاسی است.

وی با طرح این سوال که چرا دشمنان اسلام همیشه از زیارت و عزاداری بر مصائب اهل ‌بیت (ع) به ویژه حضرت سیدالشهداء(ع) هراس داشته‌‌اند، اظهار کرد: دشمنان می‌دانند که زیارت و عزاداری، پرچم اهل‌بیت(ع) و اسلام را بالا نگه‌ می‌دارد زیرا عزاداری صرفاً یک حرکت عبادی نیست بلکه حرکتی عبادی سیاسی است.

وی خاطرنشان کرد: پرداختن به عزاداری با نگاه به عواطف شخصی را به دور از فرهنگ اهل‌بیت(ع) و تشیع است و باید از آن پرهیز کرد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر این که دشمنان اسلام هرگونه زیارت و عزاداری را بدعت و کفر می‌ دانند و به دنبال تفسیر جداگانه دین برای خودشان هستند، گفت: عزاداری باید یک حرکت عبادی سیاسی باشد و الا یزید نخستین کسی بود که روضه غیر سیاسی حضرت ابا عبدالله (ع) را برپا کرد.

 

دو نوع مجلس عزاداری

وی با بیان این که از گذشته تاکنون دو نوع مجلس عزاداری، مداحی و روضه‌خوانی وجود داشته است، تاکید کرد: افرادی همانند مردم کوفه که عزاداری را بهانه ‌ای برای رسیدن به منافع شخصی و دنیوی خود قرار می‌ دهند، شیعه کذاب هستند.

وی اشاره ای به ویژگی شیعه واقعی اهل‌بیت(ع) بر اساس روایات معصومین(ع) کرد و افزود: شیعه صادق و محب اهل بیت(ع) دروغ نمی‌گوید، اهل خوردن مال حرام و ربا نیست، گران‌فروشی نمی‌کند، امانت‌دار و صادق، زاهد و اهل محبت و بخشش است.

رحیم پور ازغدی اضافه کرد: برخی از افراد نادانی که معرفت دینی ندارند، فکر می‌کنند که صرفا با قمه‌زدن می‌توانند به بهشت بروند و شیعه واقعی باشند در صورتی که اسلام، بیشترین ضربه را از این گروه می‌خورد.

وی با تاکید بر این که نباید تصور کرد که با افزایش دهه ‌های عزاداری اهل بیت(ع) می‌توان شیعه واقعی بود، ابراز داشت: کسانی هستند که از اهل بیت(ع) و معرفت دینی چیزی نمی‌دانند و تنها به دنبال عزاداری هستند، اما باید توجه داشت که مجلس اهل‌بیت(ع) و عزاداری باید مجلس ذکر خدا و آموزش‌ های الهی باشد و باعث تغییر در زندگی افراد شود.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: عزاداری و مداحی جزئی از فرهنگ اهل بیت(ع) است و ما با اشک ریختن بر مصائب اهل بیت(ع) نمی گذاریم که خون اباعبدالله(ع) خشک شود، اما افرادی هستند که به اسم تشیع در عزاداری بدعت می گذارند.

 

با انداختن قلاده سگ عزاداری کردند!

وی ادامه داد: در تاسوعا و عاشورای امسال شیعیان کاذب انگلیسی در خیابان های مشهد با انداختن قلاده سگ به گردن و در آوردن صدای سگ به اصطلاح عزاداری کردند؛ البته شاید برخی از این افراد انسان های ناآگاه باشند اما قطعا برخی ها هم که دست به انجام این اقدام ننگین زدند، قالتاق های فاسدی هستند که جز خدشه وارد کردن به تشیع واقعی هدف دیگری ندارند.

رحیم‌پور ازغدی تصریح کرد: سعی کنید مایه آبروی اهل‌بیت(ع) بوده و در خدمت اسلام و ائمه‌اطهار(ع) باشید و معارف این بزرگواران را به همگان معرفی کنید نه اینکه با بدعت گذاشتن در عزاداری اهل بیت(ع) و انجام برخی از کارهای زشت و ناپسند که دور از انسانیت است، به اسم عزاداری بر اهل‌بیت، مایه ذلت و خواری آنان شوید.

وی با بیان این که فرد متحجری که به اسم عزاداری برای اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) آبروی آنان را می ریزد خائن است، ابراز داشت: همین افراد بودند که در کربلا به شهادت رساندن اباعبدالله(ع) را خدمت به دین می دانستند.

وی اضافه کرد: در روایات معصومین(ع) بر بزرگداشت و پرشور برگزار شدن عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) تأکید فراوان شده است و نخستین روضه‌خوان امام حسین(ع)، نبی مکرم اسلام و فرشتگان آسمان بودند در صورتی که راجع به عزاداری دیگر اهل بیت(ع) و حتی رسول‌الله(ص) این چنین توصیه‌ای نشده است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: با این که همه ائمه معصومین(ع) نور واحد هستند و تمام ایام سال باید نسبت به اهل‌بیت(ع) ارادت داشت اما عزاداری امام حسین(ع) باید همانند خورشید بدرخشد.

 

شیعه انگلیسی و وهابیت؛ به ظاهر مخالف در باطن موافق

وی ضمن آن که تاکید دارد «پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیشروی رزمندگان در جنگ تحمیلی همه بخاطر امام حسین(ع) بود»، خاطرنشان کرد: امروز باید در مقابل شیعه انگلیسی، اسلام آمریکایی و وهابیت که به دنبال از بین بردن فرهنگ حسینی(ع) هستند، بایستیم.

رحیم پور ازغدی با بیان این که عزاداری بر امام حسین(ع) و دیگر اهل‌بیت(ع) هدف نیست بلکه وسلیه‌ای که به توحید، رشد و رضایت الهی برسیم، اذعان داشت:تعدادی شبکه های ماهواره با نام اهل بیت(ع) ایجاد شده اند که به اسم تشیع با توهین به مقدسات مسلمانان و به ویژه اهل سنت به دنبال ایجاد جنگ مذهبی در ایران هستند.

وی افزود: دشمنان در تلاش هستند که بیداری اسلامی را به جنگ سنی و شیعه تبدیل کنند. دشمنان می خواهند این جنگ را در ایران هم به راه بیاندازند و در این راستا برنامه ریزی گسترده ای انجام داده اند.

وی عنوان کرد: اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی و وهابیت دو خط و جریان به ظاهر مخالف اما در باطن موافق هم هستند که به دنبال تضیعف و نابودی اسلام تشیع است.

رحیم‌پور ازغدی اظهار داشت: حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) برای احیای امر به معرف و نهی از منکر قیام کرد و امروز انقلاب و ایستادگی در برابر دشمن و دفاع از اسلام مصداق امر به معرف و نهی از منکری است که امام حسین(ع) بخاطر آن شهید شد.

وی همچنین با اشاره به موضوع بازار و اقتصاد اسلامی و همچنین تاکید امام حسین(ع) در روز عاشورا به یاران خود مبنی بر پاکی اقتصادی ابراز کرد: امام حسین(ع) در روز عاشورا گفت هرکسی بدهی دارد و حق مالی کسی به گردن اوست و به حقوق اقتصادی فردی تجاوز کرده است نمی‌خواهم خونش با خون ما مخلوط شود.

وی با بیان اینکه با دو نوع اسلام و تشیع از نگاه امام و رهبری داریم گفت: ما کسانی داریم که به تعبیر امام(ره) اسلام آمریکایی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب تشیع انگلیسی دارند.

 

شهدا زیر آتش و بمب‌های شیمیایی «حسین حسین» گفتند

وی بیان کرد: آنهایی به حضرت امام حسین(ع) و حضرت محسن(ع) ارادت داشتند که زیر آتش و بمب‌های شیمیایی «حسین حسین» گفتند و شهید شدند نه یک مشت شیعه انگلیسی مفت خور که برخی از آنها جلسه‌ای ٣٠ میلیون تومان می‌گیرند؛ این افراد تا وقتی دنیایشان تامین باشد «حسین حسین» شان برقرار است.

 

سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه

رحیم پور ازغدی: الان که اینترنت و ماهواره و ... هست به این راحتی دروغ می گویند. این ها اگر در صدر اسلام بودند راحت به همه دروغ می بستند.

 

استاد حسن رحیم پور ازغدی که سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه این هفته تهران بود، در بخشی از سخنانش اشاره ای به حواشی سخنرانی اخیرش در مورد عزاداری پرداخت. سخنرانی که در آن به تبیین برخی انحرافات در عزاداری های حضرت اباعبدالله پرداخته شده بود.

وی به نظر مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری آمدند گفتند: عده ای که می آیند و نیم ساعت حسین وای حسین وای می گویند، به تنهایی به چه درد می خورد. کمی هم از معارف اهل بیت (ع) باید بگوییم.

 

رحیم پور گفت: تا ما حرفی می زنیم می گویند این ضد حضرت محسن(ع) و حضرت فاطمه (س) است. الان که اینترنت و ماهواره و ... هست به این راحتی دروغ می گویند. این ها در صدر اسلام چه کار می کردند. راحت به همه دروغ می بستند.

 

عضو شورای انقلاب فرهنگی در ادامه افزود: ترانه های مبتذلی را که در برخی مجالس لهو و لعب به کار می برند، همان را در هیأت به کار می برند. همان آهنگ و حتی همان شعر را به کار می برند. فقط منظورشان را معصومین می کنند و شعر را می خوانند. آیا اینها خیانت به شیعه نیست؟ آیا اینها عزاداری است؟

من شنیده ام برخی از آنها با برخی از خوانندگان جلساتی دارند و بده بستان انجام می دهند. این ترانه اش را به او می دهد. و دیگری ثوابهای شعرش را به اون یکی می دهد!

آهنگ های جاز، راک و رپ ... را در این هیأت ها آورده اند. قلاده می بندند و صدای سگ در می آورند. همین امسال در مشهد این اتفاق افتاد. قلاده بستند و مداح می گفت:

کنم عوعو دهم دست ولایت (صدای جمعیت سگ)

 یا اینکه می گفتند:

یک تکه استخوان بس است ما را

 

رحیم پور ازغدی که بنا داشت در این تریبون روایت های اقتصادی حضرت سید الشهدا(ع) را عنوان کند، گفت موضوعی که می خواستم صحبت کنم بماند برای جلسه بعد. الان باید از ساحت سید الشهدا(ع) دفاع کنم.

 

وی ادامه داد: جلسه راه انداختند و همه لخت و ادای مست ها را در می آورند. بچه های شیعه هم فکر می کنند اینها عزاداری است و باعث تقرب به اهل بیت(ع). در برخی از این مجالس همانند مست ها حرکت می کنند و داد می زنند:

ما گر از سر بریده می ترسیدیم از محفل عشاق نمی رقصیدیم

کسی نیست به آنها بگوید: محفل عشاق اینجا نیست. شرق دجله زیر خمپاره و آتش وخون بود.

یا می گویند: رقاصم و رقاصم رقاصه عباسم

عباسی که می گوید دست راستم را قطع کنند، مکتبم را رها نمی کنم. بعد داد می زند می گوید من مست مستم مشت مشتم و..

یا اینکه می گویند: والله صد قدح بشکست ... حضرت شراب حسین!

به حضرت سید الشهدا لقب حضرت شراب داده است! این محبت اهل بیت است؟ ما با اینها مشکل داریم.

 

رحیم پور ازغدی افزود: به آنها می گویم چرا این حرف را می زنی. در پاسخ می گوید: آقای خمینی در قیامت باید جواب دهد و عذاب می کشد. چون با قاتلین حضرت زهرا دستور اتحاد داده است.

 

اصلاً واقعاً اینها چه موجوداتی هستند. به او گفتم: این مردم سنی قاتل حضرت زهرا(س) هستند؟ این مردم سنی ما که برخی از آنها در شهرها زیر تابوت حضرت زهرا می روند؟ چرا دارید در دام وهابی ها می افتید. بعد این فیلم را پخش می کنند و وهابی در زیرش می گوید آیا حسین عاقل تر بود یا یزید.. چرا می خواهید ایران را به عراق و سوریه تبدیل کنید. اینها به عقاید شیعه ، بازار اسلام، سیاست و جهاد کاری ندارند و فقط می خواهند همین طور جلو بروند.

 

استاد رحیم پور ازغدی ادامه داد: روایاتی درباره بازار اسلامی آورده بودم که دیدم این موضوعات مهمتر است. از بس این روزها دروغ و تهمت زدند. من خواهش می کنم منشور عزاداری رهبر انقلاب را بین مردم پخش کنند.

 

وی در ادامه به بیان بخش هایی از نوشته های امام خمینی پرداخت که آمده است:

استعمار در فرهنگ حوزه های ما نفوذ کرده است. وقتی حربه تهدید کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت شد. اولین القائشان جدایی دین از سیاست است. می گویند حسین و مهدی و علی و عاشورا ... را سیاسی نکنید . می خواهیم با اینها حال کنیم.

در پاسخ باید به اینها گفت: اگر سیاست نبود، عاشورا نبود. عاشورا سیاسی بود. سید الشهدا(ع) گفت: ما با حاکمی مثل یزید بیعت نمی کنیم. حضرت حجت سیاسی است. شعار حضرت، حجت سیاسی است. شعار حضرت حجت، عدالت جهانی است که موضوعی سیاسی است.

 

امام می گوید:

گفتند دین از سیاست جداست. تا جائی که این دخالت دون شأن فقیه شد. روحانیون مجاهد از این نفوذی های حوزه بیشتر زخم برداشتند. اینها به ما تهمت بی دینی زدند.

 

در شروع مبارزات اسلامی اگر می خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می شنیدی که شاه شیعه است! عده ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است.

فقاهت در منطق ناآگاهان، غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد.

به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد والاّ عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه ای زیر نیم کاسه داشت . و این از مسائل رایج حوزه ها بود که هرکس کج راه می رفت متدین تر بود .. به ما نسبت تارک الصلوه و کمنیست می دادند و ما در تنهایی خون می گریستیم .

 

رحیم پور ازغدی ادامه داد:

امام سه مرجع را دستور حصر خانگی دادند که اسنادش از لانه جاسوسی در آمد که می خواستند بر علیه امام خمینی کودتا کنند. امام می گوید ذائقه تان را تلخ نکنم. قبلا همین کار را با امیر المؤمنین انجام دادند.

 

وی در پایان سخنرانی پیش از خطبه هایش گفت:

حرف هایی زدم که دشمنانم زیاد شد. ریگی در بازجویی هایش گفته بود یکی از هدفهای ما رحیم پور ازغدی بود. این تیم های تروری که آمد دوستان هسته ای را زدند یک غیر هسته ای بود که بنده بودم. فقط شانس نیاوردیم اینها را گرفتند. تا الان دوستان وزارت اطلاعات گفته اند که سه تیم آمده اند که چند نفر را ترور کنند که یکی شما بوده اید.

 

ان شاء الله امیدواریم قبل از اینکه با سِرُم و ... بمیریم همگی مان یا هدف گلوله وهابی ها یا شیعیان انگلیسی و یا صهیونیست ها قرار بگیریم.


:: بازدید از این مطلب : 323
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 15 / 9


:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 15 / 9

تا حالا توجه کردید که اگر در یک جمع یا جلوی یه دوست از شما یه اشتباه چه سهوا و چه عمدا سر بزنه،اونوقت شما چقدر ناراحت و خجالت زده شدید؟

اما تا حالا که ده بیست سی ســـال عمر از خدا گرفتیم چند بار از انجام گناه و اشتباه خجالت زده شدیم چند بار بخاطر اینکه جلو خدا ضایع نشیم حواسمون به کارامون بوده

تا حالا پیش اومده بخواید یه کار ناپسند بکنید و باوجود حتی یه بچه خردسال در اون مکان دست از کار بکشید؟

تا حالا توی این موقعیت قرار گرفتید که از همه طلب کمک کنید جز خدا؟

بعضی از ما آدم خیلی ناشکریم و عظمت خدا رو درک نکردیم،درک نکردیم که خدا هم بیناست هم شنوا تازه این دید و شنود هم براش محدود نیست مختص یه منطقه و یه مکان نیست

"عالم در محضر خداست در محضر خدا گناه نکنیم" چرا از یه بچه خجالت میکشیم اما از خدا که بینای همیشگی و همگانی هست خجالت نمیکشیم؟

کسی که میخواد یه خلاف انجام بده معمولا نگا اطرافش میکنه بعد به کارش میرسه کاش یه نگاه هم اسمون کنه دیدشم محدود به سقف یا اسمون نکنه اونوقت فکر کنه

پس خدا چی؟داره منو میبینه از اون که نمیتونم فرار کنم

بابا ما که میدونیم "لا یمکن الفرار من حکومتک" چرا توی ملک خدا گناه میکنیم؟

خدایا ببخشمون العفو العفو العفو


پیامبر صل الله علیه و اله:
زمانی که ابلیس از درگاه الهی رانده شد به خداوند گفت قسم به عزت و جلال و عظمت تو هرگز از فرزند آدم جدا نخواهم شد

تا زمانی که روح از جسمش خارج شود؛ خداوند به او فرمود: قسم به عزت و جلال و عظمتم توبه را حتی در آخرین لحظه مرگ

از بنده ام نمی پوشانم تا با خِرخِر کردن زمان جان دادن،توبه کند.

بحارالانوار/ج6/ص16


:: بازدید از این مطلب : 342
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 15 / 9

 

 

زمان دو مرتبه تکرار می شود هشدار

و باز دین حق انکار می شود هشدار

سپاه ابرهه بیدار می شود هشدار

 نفاق وارد پیکار می شود هشدار

زمانه بر سر جنگ است حرکتی باید

دوباره کاوه و چمران و همتی باید

به هوش باش که تزویر، حیله جنگ است

زبان رسمی اهل یهود نیرنگ است

بدون فتنه گری کار و بارشان لنگ است

مسلم است که تسلیمشان شدن ننگ است

آهای مدعیان این کلام قرآن است

یهود دشمن سرسخت هر مسلمان است

پیام کربلا واضح است ذلت نه

هراس از صف دشمن بدون علت نه

قبول صلح فقط به دلیل قلت نه

امان گرفتن و نهی حقوق ملت نه

در این مبارزه راهی به جز مخاطره نیست

درون معرکه جای گپ و مذاکره نیست

هم اعتقاد امام عزیز این بوده است

هم اینکه رهبرمان چند بار فرموده است:

تشیعی که بیاید ز غرب مردود است

در این زمانه که حق به نفاق آلوده است

من از عوام نه؛ از این خواص میترسم

از این مراجع حق ناشناس میترسم

کسی نگفته که سینه زنی ما بی جاست

اساس روضه و سینه زنی که پا برجاست

هدف اشاعه ی فرهنگ ناب عاشوراست

قیاس عابس سرمست با بقیه خطاست

از این مقایسه درمان نمی شود دردی

اگر برهنه شدی در میان خون مردی

اسیر ناله و غم باش در عزای حسین

که خون بگرید امام زمان برای حسین

گزافه نیست بگویم اگر خدای حسین

نوشت یک دهه مخصوص روضه های حسین

دگر به خلق دهه احتیاج نیست عزیز

هرآنچه سیره ی معصوم نیست دور بریز

اگرچه حضرت محسن عزیز حیدر بود

اگرچه غنچه ی نشکفته ی پیمبر بود

اگرچه آیه ای از آیه های کوثر بود

اگرچه کشته ی جریان کوچه و در بود

ولی همان غم عظمای مادرش کافی است

گرفتن دهه ی محسنیه واجب نیست

محرم و دهه ی فاطمیه را دریاب

به جای تفرقه حکم تقیه را دریاب

ز خطبه های علی شقشقیه را دریاب

کسی که هست به دوشش چفیه را دریاب

وصیت شهدا راه را نشان داده

در این سیاهی شب ماه را نشان داده

به دفتر شهدا غیر از این وصیت نیست

که شاهراه سعادت به جز ولایت نیست

و هیئتی که سیاسی نبود هیئت نیست

آهای بچه ولایی اگر که زحمت نیست

جلوتر از ولی امر خویش راه نرو

و با طناب جهالت درون چاه مرو

اگرچه بر سر راه تو چاه بسیار است

ولی بصیر که باشی مسیر هموار است

زمان فتنه که تشخیص دوست دشوار است

ولی امر به دنبال چند عمار است

اگر که طالب فیضی مرید قنبر باش

همیشه گوش به فرمان امر رهبر باش

 


:: بازدید از این مطلب : 724
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 15 / 9

 

برای تصمیم گیری و چگونگی واکنش در برابر دشمن باید ابتدا او راشناخت، به اهدافش پی بـرد و روش‌های او را در ضـربـه زدن و رسـیـدن به اهدافش بازشناخت همچنان که باید نقاط ضـعـف و قـوت او را مـورد مـطـالعـه قـرار داد. بـه مجموع این کارها دشمن شناسی گویند. اگر شـنـاسـایـی دشـمـن خـوب انـجـام نـگـیـرد آثـار مـنـفـی آن در مراحل تصمیم گیری و برخورد، خود را نشان می‌دهد...


:: بازدید از این مطلب : 399
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 15 / 9

 

 

آثار نماز شب در دنیا

نماز شب که یکی از عبادات خالص اولیای خدا و از برنامه های سازنده اسلامی به شمار می رود انسان را به وادی معنویات نزدیکتر می کند. نماز شب درس خودسازی و خلوت کردن با خالق خود را که از نیازهای طبیعی انسان است به انسان می آموزد ،نماز شب تاثیر بسزایی در سه عالم دارد هم در دنیا و هم در برزخ و هم در قیامت.

 

تاثیر نماز شب در دنیا، ابعاد گسترده ای دارد هم تاثیر در زندگی شخصی و اجتماعی و سیاسی، و هم تاثیر در باطن و ظاهر انسان دارد.نماز شب رفع  مشکلات و گرفتاری و رفع بیماری های روحی و جسمی را نیز در برمی گیرد.

 

در اینجا چند نمونه از احادیثی که از معصومین علیهم السلام در مورد آثار نماز شب رسیده است را بیان می کنیم:

 

1- بازداشتن از گناه

یکی از آثار نماز شب بازداشتن انسان از گناه است.بهترین وسیله ای که مانع گناه انسان می شود و قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام آن را امضا کرده است نماز است.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:  « فإنّ صلاة الیل مِنهاةٌ عنِ الاثم؛ نماز شب  انسان را از گناه باز می دارد.»

 

بعضی ها به نماز یومیه اکتفا می کنند و می گویند همین نماز ما را بیمه می کند لازم نیبست کمه نماز شب بخوانیم و یا اهمیت نمی دهند. می بینیم که اولیای خدا که پاک هستند  و گرفتار گناه نشدند به وسیله همین نماز یومیه  و نماز شب است. هر کدام از این ها خواص خود را دارد. بزرگان و مردان شب، انتظار شب را می کشند. اگر گناه و خطایی در طول روز انجام  دهند نماز شب آن را پاک می کند. مکمل نماز یویمیه ، نماز شب است.

 

امام باقر علیه السلام فرمودند: «إنما جُعِلَت النّافلةُ لِیُتَمِّ بها ما أفسَدَهُ من الفریضة؛ همانان (نماز) نافله را به خاطر این جهت قرار دادند که جبران فساد نمازهای واجب را کند.» (1)

 

2- ریزش گناهان

 

یکی دیگر از آثار نماز شب ریزش گناهان است.نماز حسنه ای است که در دل های مومنین وارد شده و آثار معصیت و تیرگی هایی که دلهایشان از ناحیه سیئات کسب کرده از بین می برد.

در قرآن کریم آمده است: «و اقم الصلوة  طرفی النهار و زلفا من الیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذکرین؛ نماز بگزار در آغاز و انجام روز و ساعاتی از شب، زیرا نیکی ها بدیها را از میان می برند این تذکری است برای انها که اهل تذکرند.» (2)

 

این نشان دهنده اهمیت و تاثیر و قدرت نماز است و این یک فضل و لطف الهی است در حق بندگان. خداوند  دوست ندارد  بندگانش آلوده به گناه شوند و اگر هم گناه کردند برای محو آن گناه به ما دستور داده نماز بخوانید . این به این معنا نیست که ما گناه کنیم بعد نماز بخوانیم تا آن گناه از بین برود بلکه این یک فرصت و امتیاز و فضلی است برای بندگان  که اگر سهوا گناه نمودند و اصرار  بر گناه نداشتند از آن استفاده نمایند.

 

امام صادق علیه السلام می فرماید:  « صلاة المومن بالیل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار؛ نماز شب گناهانی را که مومن در روز مرتکب شده است را از بین می برد.»(3)


:: بازدید از این مطلب : 421
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
دو شنبه 15 / 9


نفر اول جهنم را بشناسید

عصردنا: شیخ صدوق در کتاب «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» درباره کیفر قابیل فرزند خطارکار حضرت آدم(ع) و دو نفر از بنی اسرائیل و دو تن از امت اسلام با توجه به روایات رسیده این چنین نقل می‌کند:

- راوى مى‌گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: در روز قیامت عذاب هفت نفر از همه سخت‌تر است: فرزند آدم(ع) که برادرش را کشت، نمرود که با حضرت ابراهیم(ع) در مورد خداوند بحث و خدا را انکار کرد، دو نفر از بنى اسرائیل که قوم خود را یهودى و مسیحى کردند، فرعون که گفت: من بالاترین خداى شما هستم و دو نفر از این امت که یکى از آن‌ها بدتر از دیگران است و در تابوتى شیشه‌اى در زیر جهنم در دریاهایى از آتش قرار دارد.

-راوى از امام باقر(ع) پرسید: اولین کسى که وارد جهنم مى‌شود کیست؟، فرمودند: ابلیس و دو نفر دیگر که در سمت راست و چپ او هستند.

-اسحاق بن عمار صیرفى مى‌گوید: به امام کاظم(ع) عرض کردم: درباره آن دو نفر بر این چیزى بگویید و من درباره آن دو مطالب زیادى از پدرتان شنیده‌ام، فرمودند: اى اسحاق! اولى همانند آن گوساله و دومى همانند سامرى است.

عرض کردم: بیشتر بفرمایید.

فرمودند: به خدا سوگند آن‌ها عده‌اى را مسیحى، یهودى و مجوسى کردند، خداوند کار آن‌ها را نبخشد.

عرض کردم: بیشتر بفرمایید.

فرمودند: سه نفر هستند که خداوند به آن‌ها نظر رحمت نمى‌افکند، آن‌ها را پاک نمى‌کند و عذاب دردناکى براى آنها مهیاست.

عرض کردم: فدایت گردم، اینان کیستند؟

فرمودند: کسى که از جانب غیر خدا ادعاى امامت کند یا امام از طرف خدا را بدنام کند و یا گمان کند آن دو نفر بهره‌اى از اسلام داشته‌اند.

عرض کردم: بیشتر بفرمایید.

فرمودند: اى اسحاق! برایم فرقى ندارد که آیه محکمى از قرآن را محو کنم، پیامبرى حضرت محمد(ص) را انکار کنم، گمان کنم در آسمان خدایى نیست یا در امامت بر حضرت على(ع) پیشى بگیریم (یعنى گناه این کارها با گناه انکار امامت امیرالمؤمنین(ع) و ادعاى امامت خودم برابر است).

عرض کردم: فدایت شوم، بیشتر بفرمایید.

فرمودند: ای اسحاق! همانا در جهنم دره‌اى به نام «سقر» است، از زمانى که خداوند آن را آفریده، نفس نکشیده است، اگر خداوند به اندازه سر سوزنى به او اجازه تنفس بدهد، بدون شک همه زمینیان را آتش مى‌زند و همانا جهنمی‌ها از گرما، بدبویى، کثیفى و عذاب‌هایى که خداوند براى اهل این دره آماده کرده، گریزانند و همانا بدون شک در این دره کوهى است که همه کسانى که در این دره هستند از گرما، بدبویى، کثیفى و عذاب‌هایى که خداوند براى ساکنان این کوه مهیا کرده است، گریزان هستند.

و همانا بدون شک در این چاه افعى‌ای است که همه اهل این چاه از پلیدى، بدبویى، کثیفى و سم‌هایى که خداوند عزوجل در نیش آن براى اهلش مهیا کرده، گریزان هستند و همانا و بدون تردید در شکم این افعى هفت صندوق است که پنج نفر از امت‌هاى گذشته و دو نفر از این امت در آن هستند.

عرض کردم: فدایت شوم این پنج نفر و دو نفر کیستند؟

فرمودند: آن پنج نفر عبارتند از: قابیل که هابیل را کشت، نمرود که با حضرت ابراهیم(ع) درباره وجود خدا بحث کرد و منکر خدا شد و گفت: من زنده مى‌کنم و مى‌میرانم، فرعون که گفت: من بالاترین خداى شما هستم، یهودا که گروهى را یهودى کرد و بولس که عده‌اى را مسیحى کرد و دو تن بیابانى از این امت.


:: بازدید از این مطلب : 542
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
پنج شنبه 13 / 8

    

 

روز عاشورا در کربلا چه گذشت؟

آماده شدن سپاهیان: امام حسین(ع) در صبح عاشورا سپاهیانش را مرتب کرد. درباره شمار آنان، میان مورخان قدیم اختلاف است. بلاذرى می‌نویسد: آنها 32 نفر سواره و 40 نفر پیاده بودند. زُهَیر بن قین فرماندهى سمت راست و حبیب بن مظاهر فرماندهى سمت چپ را بر عهده داشت و پرچم هم در اختیار عباس بود و خیمه ها پشت سر آنان. در جاى دیگر می‌نویسد: آنان جمعا حدود یک صد مرد یا قریب به آن بودند، پنج نفر از نسل امام على(ع)، شانزده نفر هاشمى، و دو نفر هم از هم‌پیمانان بنى‌هاشم، یکى از طایفه سلیم و دیگرى از کنانه بود.

پیش از آغاز نبرد، امام حسین(ع) دستور داد تا داخل خندقى را که اطراف خیمه ها کنده بودند، آتش بریزند تا دشمن نتواند از اطراف به خیمه ها و حرم امام حسین(ع) وارد شود. شمر که فرد بى‌حیایى بود، به امام حسین(ع) گفت: براى ورود در آتش عجله دارى! امام پاسخ دادند: تو اولى‌تر به ورود در آتش هستى. در این وقت، مسلم بن عَوسجه از امام خواست اجازه دهد تیرى به شمر بزند؛ اما امام فرمود: فإنى أکره أن أبدأهم. نمى خواهم آغازگر این جنگ باشم.

از آن طرف نیز ابن سعد، پس از نماز صبح سپاهیانش را منظم کرد. ترکیب سپاه طایفه‌ای بود؛ یعنى هر قبیله‌اى، یک فرمانده داشت. جمعا عدد سپاه دشمن 22 هزار نفر، نه کمتر و نه بیشتر بوده است. برخى تا 28 هزار نفر هم نوشته اند و تا 35 هزار هم نوشته شده است. صبح روز عاشورا، ندایى از یکى از کوفیان برخاست که خطاب به لشکر ابن زیاد می‌گفت: یا جند الله ارکبوا! در آغاز نبرد، امام حسین(ع) سر بر آستان الهى بلند کرد و دعایی خواند و به استقبال نبرد رفت.

روبرو شدن دو سپاه و گفت و گوی امام با دشمنان: هنگامى که دو سپاه برابر هم قرار گرفتند، امام از بُرَیر بن حضیر همدانى خواست تا با دشمن سخن بگوید و با آنان احتجاج کند. بریر خطاب به کوفیان گفت: اکنون نسل محمد (ص) در میان شماست؛ اینان ذریه، عترت، بنات و حرم پیامبرند. از آنان چه می‌خواهید. گفتند: تسلیم شدن بر حکم ابن‌زیاد. بریر گفت: آیا نمى پذیرید به همآنجا که آمده اند، باز گردند. آیا فراموش کرده اید که با نامه‌هاى شما به اینجا آمده اند. آیا از آبى که یهود و نصارا و مجوس بهره می‌برند، آنان را منع می‌کنید. با ذریه پیامبرتان بد رفتار می‌کنید؛ خداوند روز قیامت شما را سیراب نکند. برخورد دشمن جز تمسخر و خنده چیزى نبود.

صبح عاشورا، امام خود با کوفیان سخن گفت و فرمود: من پس از رسیدن نامه‌هاى شما که در آنها گفته بودید، سنت از میان رفته، نفاق برآمده و حدود تعطیل گشته است، به اینجا آمدم. از من خواستید بیایم و امت محمد (ص) را اصلاح کنم. اکنون آمدم؛ آیا سزوار است که خون مرا بریزید؟ آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم. آیا حمزه و عباس و جعفر عموهاى من نیستند. آیا سخن پیامبر(ص) را در حق من و برادرم نشنیدید که فرمود: هذان سیدان شباب أهل الجنة، اگر من را در این نقل تصدیق می‌کنید که هیچ، و گرنه از جابر بن عبدالله و ابوسعید خدرى و انس بن مالک و زید بن ارقم بپرسید.

امام در این سخنان، بر آن بود تا براى کسانى که او را نمى شناختند، خود را معرفى کند و آنان را به تأمل در رفتار زشتشان بر انگیزد، راجعوا أنفسکم، و در واقع، به نوعى اتمام حجت کند. اهل حرم که سخنان آن حضرت را می‌شنیدند، همه به گریه افتادند و امام حسین(ع)، برادرش عباس را فرستاد تا آنان را ساکت کند. در سخنان صبح عاشورای امام به روایت تحف العقول این جملات آمده است: ابن زیاد یکى از دو چیز را از من می‌خواهد؛ یا مرگ یا ذلت؛ و دور باد که من پذیراى ذلت باشم.

پیوستن حر به لشکر امام: حُرّ بن یزید ریاحى از معدود کسانی بود که تحت تأثیر سخنان امام به این سمت آمد. پس از شنیدن خطابه امام حسین(ع) نزد عمر بن سعد آمد و گفت: آیا واقعا قصد جنگ با این مرد را دارى؟ آیا هیچ یک از پیشنهادهاى وى را نمى پذیرید؟ عمر سعد گفت: اگر تصمیم با من بود، آرى. حرّ پاسخ داد: سبحان الله! چه قدر دشوار است که حسین این مطالب را بگوید و شما از پذیرش آن ابا کنید. پس از آن به سوى امام حسین(ع) رفت. حر به عمر سعد گفت: اگر چنین پیشنهادهایى را تُرک و دیلم ـ که در آن زمان کافر بودند ـ می‌دادند، شما حق نداشتید آن را نپذیرید. وقتى حرّ نزد امام رسید، پرسید: من همان کسى هستم که آن کارها را کردم؛ اکنون آمده ام جانم را در راه شما بدهم. آیا به عقیده شما راه توبه باز است؟ امام فرمود: نَعَم، إنّها لک توبة، فابشر، فأنت حرّ فى الدنیا و أنت حرّ فى الاخرة إن شاء الله.

سخن زهیر خطاب به لشکر کوفیان: فردى عمر نام از بنى تمیم، نخستین تیر را رها کرد که در ناحیه کتف امام به زره آن حضرت اصابت کرد و متوقف شد. زهیر خطاب به کوفیان گفت: بندگان خدا! فرزند فاطمه، بیشتر از فرزند سمیه سزاوار است تا کمک شود. اگر یاریش نمى کنید، رهایش کنید تا خود با یزید سخن بگوید؛ یزید بدون کشتن او هم از اطاعت شما راضى می‌شود. شمر تیرى به سوى او انداخت و گفت: ساکت شو. زهیر گفت: شمر! تو را در قیامت به آتش جهنّم بشارت می‌دهم. شمر پاسخ داد: خداوند همین الان تو و اطرافیانت را خواهد کشت. به روایت ابومخنف، زهیر این جمله را گفت که بسیار مهم است: ما تا به امروز برادر و بر دین واحد و ملت واحدى بودیم؛ تا وقتى که شمشیر میان ما نیامده بود و شما اهلیت پذیرش نصیحت از سوى ما را داشتید؛ اما وقتى شمشیر آمد، پرده ها دریده خواهد شد، آن وقت شما امتى جدا و ما امتى جدا خواهیم بود

این به معنای جدا شدن شیعیان و سنیان بود. وقتى شمر زهیر را تهدید به مرگ کرد، زهیر گفت: آیا مرا از مرگ می‌ترسانى! مرگ براى من بهتر از زندگى با شماست. آنگاه باز خطاب به مردم گفت: شما نبایست فریب چنین فرد سبک سرِ جِلْفى را بخورید؛ بدانید که قاتلین حسین(ع) و ذرّیه پیامبر(ص) بهره‌ای از شفاعت او نخواهند برد. آنگاه مردى از اصحاب امام حسین(ع)، زهیر را صدا زد و گفت: حسین می‌گوید برگرد، تو وظیفه خود را در نصیحت و ابلاغ ادا کردى.

امام در آخرین لحظه، عمر بن سعد را صدا کرد. او از آمدن کراهت داشت؛ اما بالاخره آمد. امام فرمود: آیا براى رسیدن به ملک رى با من می‌جنگى. بدان که بعد از من در دنیا و آخرت خوشى و راحتى نخواهى دید و بد روزهایى در انتظار توست.

آغاز نبرد و شهادت گروهی از سپاه امام حسین (ع)

نبرد گروهی: عمر بن سعد با انداختن نخستین تیر، رسما جنگ را آغاز کرد و گفت: نزد عبیدالله شهادت دهید که من نخستین تیر را رها کردم. عمر بن سعد خطاب به کوفیان گفت: منتظر چه هستید! اینان برای شما یک لقمه هستند. زمانى که عمر بن سعد تیر انداخت، سپاه ابن زیاد نیز شروع به تیر اندازى کردند. به گزارش ابن اعثم، باران تیر از سوى کوفیان به سوى اصحاب امام حسین(ع) شدت گرفت و امام فرمود: اینها نماینده این قوم به سوى شماست؛ براى مرگى که چاره‌ای از پذیرش آن نیست، آماده باشید. پس از آن دو گروه بر یکدیگر حمله کردند و ساعتى از روز را به طور دسته جمعى با یکدیگر جنگیدند، به طورى که بنا به برخى اخبار پنجاه و اندى از اصحاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.

در این حمله، بسیارى از اصحاب با تیرهایى که بر بدنشان فرود آمد، به شهادت رسیده یا زخمى شدند، ابن شهرآشوب اسامى شهدایى را که در حمله نخست دشمن به شهادت رسیدند، فهرست وار آورده است. این افراد جمعا 28 نفر از اصحاب و ده نفر از موالى امام حسین(ع) و پدرشان امام على(ع) بودند که در مجموع 38 نفر می‌شدند. اینها افرادى هستند که اساسا فرصت نبرد تن به تن پیدا نکرده و در تیراندازى نخست کوفیان به شهادت رسیدند.

با شهادت پنجاه نفر در یک حمله دسته جمعى، شمار اندکى از یاران امام حسین(ع) باقى ماندند؛ کسانى که به نوعى، مبارزه تن به تن با سپاه ابن زیاد داشتند. از آن جمله، عبدالله بن عمیر کلبى است که در برابر مبارزه‌خواهى یسار از موالى زیاد بن ابیه، پس از کسب اجازه از امام حسین(ع) عازم میدان شد. در واقع، اول حبیب بن مظاهر و بُرَیر بن خضیر قصد رفتن به مبارزه را داشتند که امام اجازه نداد و پس از آن که عبدالله بن عمیر اجازه خواست، امام اجازه رفتن به میدان را به وى داد. وقتى در این نبرد یسار را کشت، سالم از موالى عبیدالله به میدان آمد که به رغم آن که انگشتان عبدالله کلبى در برابر شمشیر سالم افتاد، اعتنا نکرده، او را نیز کشت و در میان میدان شروع به رجز خوانى کرد. زنش هم عمودى در دست گرفته به تحریض او می‌پرداخت. امام به همسر او دستور داد تا بازگردد و در عین حال آن ها را دعا کرد. یسار و سالم، نخستین کشتگان سپاه ابن زیاد بودند.

پس از تیرباران نخست و مبارزه عبدالله بن عمیر و ابوالشعثاء، سپاه عبیدالله ابتدا از سمت راست و سپس از سمت چپ به سپاهِ اندک امام نزدیک شدند. افراد باقى مانده از سپاه امام، روى زانو نشسته، نیزه‌هاى خود را به سوى اسبان گرفتند و آنها به اجبار برگشتند. پس از آن، شروع به تیراندازى به سوى سپاه عبیدالله کرده، عده‌ای را کشته و شمارى را مجروح کردند.

نبرد تن به تن اصحاب امام: باقی‌مانده سپاه تک تک عازم میدان شده و پس از مبارزه به شهادت رسیدند. یکى از چهره های کربلا بُرَیر بن حضیر هَمْدانى است که در کوفه به سیّد‌القراء شهرت داشت و از شیعیان بنام این شهر بود. وقتى یزید بن معقل مبارز طلبید، بریر عازم نبرد با وى شده، چنان ضربتى بر سر او زد که نه تنها کلاهخود او، بلکه نیمى از سرش را هم شکافت. پس از آن رضى بن منقذ عبدى به نبرد وى آمد. ساعتى به هم پیچیدند تا بُرَیر بر سینه او نشست. رضى از دوستانش یارى طلبید. در این وقت کعب بن جابر به سوى بریر شتافت و نیزه خود را بر پشت بریر فرو کرد. پس از آن بر وى حمله کرده، او را به شهادت رساند.

از چهره‌هاى برجسته کربلا، یکى همین نافع بن هلال بِجلى است. طایفه بجیله، از طوایف شیعه کوفه است که بعدها نیز در میان آنان شیعیان زیادى شناخته شده اند. از وى نیز تعریفى براى تشیع رسیده که بسان آنچه درباره بریر گذشت، جالب است.

پس از مبارزه تن به تن برخى از اصحاب با کوفیان و کشته شدن شمارى از سپاه عبیدالله، عمرو بن حجاج خطاب به سپاه عمر سعد فریاد زد:‌ ای احمق ها! شما با قهرمانان این شهر می‌جنگید؛ کسى با آنان تن به تن به مبارزه نرود. آنها اندک‌اند و شما با پرتاب سنگ می‌توانید آنها را از میان ببرید. عمر بن سعد رأى او را تصدیق کرده، از سپاهش خواست تا کسى مبارزطلبى نکند. پس از آن عمرو بن حجاج از سمت راست سپاه کوفه بر سپاه امام یورش برد. عمرو به سپاه کوفه فریاد می‌زد: ‌ای کوفیان! اطاعت و جماعت خود را نگاه دارید و در کشتن کسى که از دین خارج شده و با امام خود مخالفت کرده، تردید به خود راه مدهید.

به احتمال شمار سپاه امام در این لحظه 32 نفر بوده است. در این میان، مسلم بن عوسجه اسدى به دست دو نفر از کوفیان به شهادت رسید. شهادت مسلم موجب شادى سپاه کوفه. امام حسین(ع) پیش از شهادت مسلم، زمانى که هنوز رمقى در وجود او مانده بود، خود را به وى رساند و فرمود: رحمک ربّک یا مسلم.

تعبیر به این که مسلم بن عوسجه اوّل اصحاب الحسین بوده است که شهید شده، می‌باید اشاره به آن باشد که نخستین شهید در حمله عمومى سپاه کوفه بوده که طبعا پس از تیراندازى عمومى اول و شهادت برخى از مبارزان به صورت تک تک شهید شده است. با این حال، در زیارت ناحیه، به طور کلى از وى به عنوان اولین شهید کربلا یاد شده است.

در این مرحله عبدالله بن عمیر کلبى به شهادت رسید. با شهادت وی همسرش بر بالین او رفت و گریه کرد. شمر به یکى از غلامان خود با نام رستم دستور داد تا با عمودى آهنین بر سر او بکوبد. رستم چنین کرد و آن زن نیز به شهادت رسید.

در این نبرد، بقایاى سپاه امام، چنان فشرده در کنار یکدیگر قرار داشتند که دشمن نمى توانست در آنان نفوذى داشته باشد. به ویژه آنان اطراف خیمه ها را کنده و آتش در آنها روشن کرده بودند و دشمن تنها از یک سوى می‌توانست بر آنان یورش برد. عمر سعد کسانى را براى نفوذ در چادرها و کندن آنها از جاى، به درون محوطه خیمه ها فرستاد که این افراد توسط چند نفر از اصحاب امام محاصره و کشته شدند. این امر سبب شد تا عمر سعد دستور دهد تا چادرها را آتش بزنند.

امام حسین(ع) فریاد زد: اجازه دهید آتش بزنند، در هر حال جز از یک سمت نمى توانند بر شما حمله کنند. دشمن براى این که کار را یکسره کند، تصمیم حمله به خیمه ها و آتش زدن آنها را گرفت. شمر همراه سپاهش نیزه اش را به سوى چادر امام حسین(ع) پرتاب کرد و فریاد زد: باید این خانه را بر سر اهلش آتش بزنم. در اینجا بود که فریاد زنان و کودکان به آسمان رفته، همه از چادر بیرون ریختند. در اینجا بود که شَبَث بن ربعى شمر را توبیخ کرده، حرکت او را زشت شمرد و شمر بازگشت. زهیر بن قین که فرماندهى ناحیه راست سپاه امام را داشت، همراه با ده نفر به سوى شمر حمله کرده او را از محل اقامت زنان و کودکان امام حسین(ع) دور کرد. اما شمر بر او حمله کرده چند نفر از افراد وى را به شهادت رساند.

نبرد ادامه یافت. اصحاب امام حسین(ع) یک یک به شهادت می‌رسیدند و هر کدام که شهید می‌شدند، نبود آنان کاملا احساس می‌شد؛ در حالى که کشته‌هاى دشمن به دلیل فراوانى آنان، نمودى نداشت. این حوادث تا ظهر عاشورا ادامه یافت. نزدیکى ظهر بود که حبیب بن مظاهر نیز به شهادت رسید.

ظهر عاشورا و آخرین نماز

ظهر شد و وقت نماز فرا رسید. هنوز زهیر و شمارى اصحاب در اطراف امام بودند. امام نماز را به جماعت ـ در شکل نماز خوف ـ اقامه کرد. امام دو رکعت نماز ظهر را آغاز کرد در حالى که زهیر و سعید بن عبدالله حنفى جلوى امام ایستادند. گروه دوم نماز را تمام کرده، آنگاه گروه اول رکعت دوم را به امام اقتدا کردند. در وقتى که سعید جلوى امام ایستاده بود، هدف تیر دشمن قرار گرفت. بعد از پایان نماز هم، هر چه امام به این سوى و آن سوى می‌رفت، سعید میان امام و دشمن قرار می‌گرفت. به همین دلیل، چندان تیر به وى اصابت کرد که روى زمین افتاد. در این وقت از خداوند خواست تا سلام او را به رسولش برساند و به او بگوید که من از این رنجى که می‌برم، هدفم نصرت ذرّیه اوست. وى در حالى به شهادت رسید که سیزده تیر بر بدنش اصابت کرده بود.

شهادت باقی یاران پس از نماز: در اینجا باز هم دشمن به تیراندازى به سوى اسبان باقى مانده سپاه امام ادامه داد تا همه آنان را از بین برد. در این وقت زهیر بن قین با رجزى که خواند بر دشمن حمله کرد. در شعرى که از او خطاب به امام حسین(ع) نقل شده، آمده است که امام را هادى و مهدى نامیده و در حال رفتن به ملاقات جدش پیامبر، برادرش حسن، پدرش على(ع) و عمویش جعفر و حمزه می‌باشد.  دو نفر از کوفیان با نام‌هاى کثیر بن عبدالله شعبى و مهاجر بن اوس بر وى حمله کرده او را به شهادت رساندند.

عمرو بن خالد ازدى در شمار چنین افرادى است. وى رجزى خواند و جنگید تا به شهادت رسید. فرزندش خالد بن عمرو ازدى نیز پس از پدر به شهادت رسید. سعد بن حنظله تمیمى مجاهد دیگرى است که با خواندن رجزى به میدان رفته پس از نبردى به شهادت رسید. عمیر بن عبدالله مَذْحِجى شهید بعدى است که رجزى خواند و به میدان رفت و به شهادت رسید. سوار بن أبى حُمَیر به میدان رفته مجروح شد و شش ماه بعد به شهادت رسید.

عبدالرحمان بن عبدالله یزَنى شهیدى است که به نوشته ابن اعثم، پس از مسلم بن عوسجه به شهادت رسیده است. شعر وى در میدان، مضمون مهمى در تشیع او دارد؛ به طورى که شاعر خود را بر دین حسین و حسن معرفى می‌کند.

زیاد بن عمرو بن عریب صائدى همدانى معروف به ابوثمامه صائدى که نماز ظهر را به یاد امام حسین(ع) آورد، شهید دیگر بعد از ظهر است. ابوالشعثاء یزید بن زیاد کندى پیش روى امام حسین(ع) در برابر دشمن ایستاد و هشت تیر (و در برخى نقل ها که پیش از این گذشت صد تیر) رها کرد که طى آن دست کم پنج نفر از سپاه کوفه کشته شدند. آنگاه که دشمن درخواست‌هاى امام حسین(ع) را رد کرد، به سوى دشمن تاخت تا کشته شد.

نافع بن هلال بِجِلى با تیراندازى دقیق خود دوازده تن از سپاه کوفه را کشت تا آن که بازویش شکست. دشمن وى را به اسارت گرفت و شمر گردنش را زد. نوشته‌اند که وى روى تیرهایش، نامش را نوشته بود و شعارش این بود: «أنا الجملى أنا على دین على». وی به صورت اسیر نزد عمر سعد آورده شد در حالی که همچنان خون از محاسنش جارى بود و فریاد می‌کشید: اگر بازو و دستى برایم مانده بود، نمى توانستید مرا به اسارت درآورید. وقتى شمر خواست گردنش را بزند، نافع گفت: به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودى، براى تو دشوار بود که پاسخ خون ما را در درگاه خداوند بدهى. ستایش خداى را که مرگ ما را براى اجرا در دست بدترینِ خلق خود قرار داد. پس از آن شمر وى را به شهادت رساند. گفتنى است که نافع از یاران امام على(ع) و از تربیت‌یافتگان مکتب آن حضرت بود.

شهادت اهل بیت (ع): شروع به نبرد از سوى اهل بیت امام حسین(ع)، زمانى بود که از یاران کسى باقى نمانده بود. آن گاه اهل بیت وارد کارزار شده و شمارى از آنان به شهادت رسیدند که رقم آنان را کمتر از شانزده نفر ننوشته‌اند و برخى از منابع نام بیش از بیست نفر را یاد کرده‌اند.

یکی از مشهورترین آنان، عباس بن على بن ابى طالب بود، کسی که بعدها نسل و نوادگانش او را سقّا ‌نامیدند. عباس پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود و زمان شهادت 34 سال داشت. برادرش جعفر بن على بن ابى طالب (فرزند امّ البنین و نوزده ساله)، توسط هانى بن ثُبَیت حضرمى کشته شد. برادر دیگرش عبدالله بن على بن ابى طالب(فرزند امّ البنین و 25 ساله) به دست هانى بن ثُبَیت حضرمى کشته شد. برادر دیگر عباس، عثمان بن على بن ابى طالب (فرزند امّ البنین) وقتى به میدان رفت، ابتدا خولى بن یزید تیرى به او زد و سپس مردى از طایفه ابان بن دارم او را کشت. مادر هر چهار نفر گذشته، ام البنین عامریه از آل وحید بود. دینورى با اشاره به این مطلب می‌نویسد: اینان از برابر امام حسین(ع) عبور کردند و سر و گردن را سپر بلاى او قرار دادند.

شمار دیگری از فرزندان امام علی(ع) و در مجموع افرادی از اهل بیت که به شهادت رسیدند عبارت بودند از: ابوبکر بن على بن ابى طالب، محمد اصغر بن على بن ابى طالب، على اکبر پسر بزرگ امام حسین (ع) و فرزند ام لیلى. ابومخنف، بلاذرى و دینورى می‌گویند: نخستین کشته از اهل بیت، على اکبر بود.

شهدای دیگر اهل بیت عبارتند از: عبداللّه بن الحسن بن على(ع)، ابوبکر بن الحسن بن على، عبدالله بن حسین (فرزند رباب دختر امرؤالقیس)، قاسم بن حسن، عون بن عبدالله بن جعفر، محمد بن عبدالله بن جعفر، جعفر بن عقیل، عبدالرحمان بن عقیل، عبدالله اکبر بن عقیل، عبدالله بن مسلم بن عقیل، محمد بن ابى سعید بن عقیل. همچنین از مردى از آل ابولهب و طبعا هاشمى که نامش را نمی‌دانیم، ابوالهیاج از نوادگان ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطّلب، سلیمان غلام آزاد شده امام حسین(ع)، مَنْجح غلام آزاد شده امام حسین(ع)، عبدالله بن بُقْطر برادر رضاعى امام حسین(ع).

شهادت امام حسین (ع)

تا این لحظه که تمامی یاران و اهل بیت کشته شدند، کسى جرأت نزدیک شدن به امام را نداشت؛ چرا که به هر روى، بسیارى از کوفیان مایل نبودند قاتل امام حسین(ع) شناخته شوند. بنابراین تا وقتى کسان دیگرى مانند سنان بن انس دیوانه و شمر کثیف و خولى بد ذات بودند، نوبت به دیگران نمى رسید.  

ابن سعد می‌گوید: در این لحظه امام عطشان بود و درخواست آب کرد. مردى نزد امام آمد و آب به او داد. در همان حال حصین بن نمیر تیرى رها کرد که به دهان آن حضرت اصابت کرد و خون جارى شد. آن حضرت با دست خون ها را پاک می‌کرد و در همان حال خدا را ستایش می‌کرد. آن گاه به سوى فرات به راه افتاد. مردى از طایفه ابان بن دارم گفت: نگذارید به آب دسترسى پیدا کند. گروهى میان او و آب ایستادند، در حالى که امام در برابرشان ایستاده بود و درباره آن مرد فرمود: خدایا او را از تشنگى بمیران.

ابن سعد می‌افزاید: زمانى که یاران و اهل بیت حسین کشته شدند، هیچ کس به سراغ او نمى آمد مگر آن که باز می‌گشت تا آن که پیاده نظام اطرافش را گرفتند. در آن لحظه شجاع‌تر از وى نبود و حسین بن على چون یک جنگجوى شجاع با آنان می‌جنگید، بر هر طرف یورش می‌برد، و افراد مانند بزى از برابر شیر می‌گریختند.

ابن سعد در ادامه آن گزارش می‌نویسد: ساعاتى از روز گذشت و مردم در حال نبرد با حسین بن على بودند؛ اما کسى براى کشتن وى اقدام نمى کرد. دینورى آورده است: در این وقت امام حسین(ع) نشسته بود و اگر می‌خواستند می‌توانستند او را بکشند، اما هر قبیله‌ای بر آن بود تا مسؤولیت آن را به عهده دیگرى بیندازد و کراهت داشت تا بر این کار اقدام کند.

در این وقت شمر فریاد زد: مادرتان در عزایتان بگرید، منتظر چه هستید، او را بکشید! اولین کسى که به امام حسین(ع) نزدیک شد زُرْعة بن شریک تمیمى بود که ضربتى بر کتف چپ امام زد و پس از آن ضربه دیگرى بر گردن آن حضرت زده، نقش بر زمینش کرد. آن‌گاه سنان بن انس نخعى پیش آمد و ضربه‌ای بر استخوان سینه آن حضرت زد؛ سپس نیزه اش را در سینه امام حسین(ع) فرو کرد. در این وقت بود که امام روى زمین افتاد. سنان از اسب پیاده شد تا سر امام حسین(ع) را جدا کند، در حالى که خولى بن یزید اصبحى هم همراهش بود. وى سر را جدا کرد و آن را نزد عبیدالله بن زیاد آورد.

وى در جاى دیگرى می‌نویسد که سنان بن انس نخعى امام حسین(ع) را کشت و خولى بن یزید سر آن حضرت را جدا کرد. شیخ مفید می‌نویسد: زُرْعة بن شریک به کتف چپ امام ضربتى زد و پس آن ضربتى بر گردن آن حضرت نواخت، سنان بن انس نیزه‌ای بر آن حضرت زد که آن حضرت به زمین افتاد. آن‌گاه خولى رفت تا سر آن حضرت را جدا کند که دستش لرزید. شمر خود از اسب فرود آمد، سر امام را جدا کرد و به دست خولى داد تا به عمر بن سعد برساند. ابن سعد می‌افزاید: زخم‌هاى بدن امام حسین(ع) را که شمارش کردند، 33 مورد بود، در حالى که بر لباس ایشان بیش از صد مورد پارگى در اثر تیر و ضربت شمشیر وجود داشت. و باز همو می‌نویسد: وقتى امام حسین(ع) به شهادت رسید، یک شمشیر او را قلانس نهشلى و شمشیر دیگرش را جمیع بن خَلْق اودى برد. لباس (سِروال ـ شلوار ـ و قطیفه) آن حضرت را بحر بن کعب تمیمى و قیس بن اشعث بن قیس کندى برداشتند که بعدها به این قیس، قیسِ قطیفه می‌گفتند! نعلین امام را اسود بن خالد ازدى، عمامه ایشان را جابر بن یزید، و برنُس آن حضرت را مالک بن بشیر کندى، برداشتند.

غارت خیمه ها: از حمید بن مسلم ازدى نقل شده است که من شاهد بودم که وسائل زنان را چگونه غارت می‌کردند ... بعد عمر سعد فریاد زد: کسى به زنان و کودکان آسیب نرساند و هر کسى چیزى از آنان گرفته پس دهد؛ اما هیچ کس چیزى پس نداد. عمر سعد عده‌ای از سپاهش را به عنوان مراقب اطراف خیمه ها گذاشت تا کسى آسیب به آنان نرساند.

بلاذرى می‌نویسد: آنگاه عمر سعد از یارانش خواست تا براى پایمال کردن جسد امام حسین(ع) با اسب آماده شوند. دوازده نفر براى این کار آماده شده، چندان اسب تاختند که بدن امام حسین(ع) را خرد کردند.

گفته شده است که از یاران امام حسین(ع) 72 تن کشته شدند. به نظر می‌رسد اینها شمار سرهایی است که به کوفه بردند، اما شمار شهدا بیشتر بود. مردمان غاضریه یک روز بعد از آن جسد امام حسین(ع) و یاران ایشان را دفن کردند. از جمع سپاه عمر بن سعد 88 نفر کشته شدند که عمر سعد بر آنان نماز خواند و دفنشان کرد. تعدادى هم مجروح گشتند.


:: بازدید از این مطلب : 373
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه